هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از مفاهیمی مانند عشق، عقل، هوش، زمانه، فتنه، طعنه، شراب، صوفیگری و هنر سخن می‌گوید. شاعر از ساقی می‌خواهد که شراب شبانه به او بدهد تا از غم زمانه رها شود. او همچنین به مفاهیمی مانند آب حیات، نار، ناردانه و عنقا اشاره می‌کند و از صوفی و کنج خلوت و سعدی و طرف صحرا یاد می‌کند. در نهایت، شاعر تأکید می‌کند که صاحب هنر نباید به بی‌هنر بهانه بگیرد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و صوفیگری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نامناسب باشد.

غزل ۴۹۵

می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی درده می شبانه

عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه

گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن
ور تیر طعنه آید جان منش نشانه

گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا
ز آب حیات بهتر خاک شرابخانه

آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه

صوفی چگونه گردد گرد شراب صافی
گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه

دیوانگان نترسند از صولت قیامت
بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه

صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۹۴
گوهر بعدی:غزل ۴۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.