هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و ستایش‌آمیز، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند. شاعر از عشق و دلباختگی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که معشوق آنقدر زیباست که حتی سرو نیز نمی‌تواند با او برابری کند. شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند اما همچنان عشق خود را ابراز می‌دارد و وفاداری خود را نشان می‌دهد. در نهایت، شاعر از زیبایی کلام و معانی عمیق شعر خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۵۰۳

تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی

راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی

سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
نتواند که کند دعوی همبالایی

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
عیبت آن است که بر بنده نمی‌بخشایی

به خدا بر تو که خون من بیچاره مریز
که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی

بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم
به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی

نه مرا حسرت جاه است و نه اندیشه مال
همه اسباب مهیاست تو در می‌بایی

بر من از دست تو چندان که جفا می‌آید
خوشتر و خوبتر اندر نظرم می‌آیی

دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی

ور به خواری ز در خویش برانی ما را
همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی

من از این در به جفا روی نخواهم پیچید
گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی

چه کند داعی دولت که قبولش نکنند
ما حریصیم به خدمت تو نمی‌فرمایی

سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد
به چنین زیور معنی که تو می‌آرایی

باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۰۲
گوهر بعدی:غزل ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.