هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از سعدی، بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق است. شاعر در این متن از عشق بی‌قید و شرط، تسلیم در برابر معشوق، و تقدیر خود به عنوان بنده‌ای وفادار سخن می‌گوید. او حتی حاضر است جان خود را فدا کند و در برابر هر تصمیم معشوق تسلیم باشد. همچنین، شاعر به قدرت مطلق معشوق و عدالت او اشاره می‌کند و از این که عشقش ممکن است بی‌پاسخ بماند، ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۵۴۹

دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری
رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری

غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید
بنده میان بندگان بسته میان به چاکری

روی به خاک می‌نهم گر تو هلاک می‌کنی
دست به بند می‌دهم گر تو اسیر می‌بری

هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی
پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری

بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد
گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری

گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود
می‌روی و مقابلی غایب و در تصوری

جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان
گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری

سعدی اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان
ملک یمین خویش را گر بکشی چه غم خوری
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۴۸
گوهر بعدی:غزل ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.