هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر معشوق را فراتر از تصورات خود می‌داند و او را به موجوداتی مانند ماه و پری تشبیه می‌کند. او معتقد است که بدون معشوق، هیچ نعمتی ارزش ندارد و حتی فقر در کنار معشوق بهشتی است. شاعر همچنین از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای رسیدن به معشوق سخن می‌گوید و در نهایت به یاد معشوق به سر می‌برد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعارات پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۵۵۱

رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری

فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری

مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری

تو خود فرشته‌ای نه از این گل سرشته‌ای
گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری

ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری

با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان
بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری

تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری

گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست
زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری

چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری

سعدی به وصل دوست چو دستت نمی‌رسد
باری به یاد دوست زمانی به سر بری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۵۰
گوهر بعدی:غزل ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.