هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و ستایش بی‌حد و مرز شاعر به معشوق است. شاعر معشوق را بی‌نظیر و بی‌همتا توصیف می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند جای او را بگیرد. او حتی حاضر است جان خود را فدا کند و به هیچ کس جز معشوق توجهی نداشته باشد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل ۵۵۵

گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری
من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری

تا نکند وفای تو در دل من تغیری
چشم نمی‌کنم به خود تا چه رسد به دیگری

خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری
بت نکند به نیکویی چون تو بدیع پیکری

سرو روان ندیده‌ام جز تو به هیچ کشوری
هم نشنیده‌ام که زاد از پدری و مادری

گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری
روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری

حاجت گوش و گردنت نیست به زر و زیوری
یا به خضاب و سرمه‌ای یا به عبیر و عنبری

تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری
گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری

بسته‌ام از جهانیان بر دل تنگ من دری
تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری

گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری
شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری

باک مدار سعدیا گر به فدا رود سری
هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۵۴
گوهر بعدی:غزل ۵۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.