هوش مصنوعی: این شعر از سعدی، بیانگر احساسات عاشقانه و ناله‌های دل‌سوخته‌ای است که از فراق و بی‌قراری سخن می‌گوید. شاعر از طبیعت و عناصر آن مانند باد بهاری، بلبل، گل و باران به عنوان نمادهایی برای توصیف حالات عاطفی خود استفاده می‌کند. او از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند و دردهایش را تسکین دهد. همچنین، شاعر به وفا و بی‌وفایی معشوق اشاره می‌کند و از عمری که در انتظار گذرانده اظهار تاسف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به طور کامل درک شود.

غزل ۵۵۹

چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری

ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری

یا خلوتی برآور یا برقعی فروهل
ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری

هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری

عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری

گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری

وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این می‌کشد به زورم وآن می‌کشد به زاری

ور قید می‌گشایی وحشی نمی‌گریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری

زاول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری

عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری

ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله می‌نگاری

هر درد را که بینی درمان و چاره‌ای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۵۸
گوهر بعدی:غزل ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.