هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف عشق و ستایش معشوق می‌پردازد. او معشوق را به ماه تشبیه می‌کند و از زیبایی و لطافت او سخن می‌گوید. شاعر همچنین از فداکاری و تسلیم خود در برابر معشوق صحبت می‌کند و بیان می‌دارد که حاضر است جان خود را فدای او کند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که به حال او رحم کند و به او توجه نشان دهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل ۵۵۸

هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری
بار دوم ز بار نخستین نکوتری

انصاف می‌دهم که لطیفان و دلبران
بسیار دیده‌ام نه بدین لطف و دلبری

زنار بود هر چه همه عمر داشتم
الا کمر که پیش تو بستم به چاکری

از شرم چون تو آدمیان در میان خلق
انصاف می‌دهد که نهان می‌شود پری

شمشیر اختیار تو را سر نهاده‌ام
دانم که گر تنم بکشی جان بپروری

جز صورتت در آینه کس را نمی‌رسد
با صورت بدیع تو کردن برابری

ای مدعی گر آنچه مرا شد تو را شود
بر حال من ببخشی و حالت بیاوری

صید اوفتاد و پای مسافر به گل بماند
هیچ افتدت که بر سر افتاده بگذری

صبری که بود مایه سعدی دگر نماند
سختی مکن که کیسه بپرداخت مشتری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۵۷
گوهر بعدی:غزل ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.