هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان می‌کند. شاعر از عشق و وفاداری، رنج‌های عاشقی و ناتوانی در بیان احساسات خود سخن می‌گوید. همچنین، او از رقیب ناسازگار و ناهماهنگ با معشوق شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به خلوت پاکان و پارسایان بیاید تا ببیند چگونه مست و مدهوش می‌شوند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات به‌کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل ۵۸۵

اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی‌پوشی
به هتک پرده صاحب دلان همی‌کوشی

چنین قیامت و قامت ندیده‌ام همه عمر
تو سرو یا بدنی شمس یا بناگوشی

غلام حلقه سیمین گوشوار توام
که پادشاه غلامان حلقه در گوشی

به کنج خلوت پاکان و پارسایان آی
نظاره کن که چه مستی کنند و مدهوشی

به روزگار عزیزان که یاد می‌کنمت
علی الدوام نه یادی پس از فراموشی

چنان موافق طبع منی و در دل من
نشسته‌ای که گمان می‌برم در آغوشی

چه نیکبخت کسانی که با تو هم سخنند
مرا نه زهره گفت و نه صبر خاموشی

رقیب نامتناسب چه اهل صحبت توست
که طبع او همه نیش و تو سر به سر نوشی

به تربیت به چمن گفتم ای نسیم صبا
بگوی تا ندهد گل به خار چاووشی

تو سوز سینه مستان ندیدی ای هشیار
چو آتشیت نباشد چگونه برجوشی

تو را که دل نبود عاشقی چه دانی چیست
تو را که سمع نباشد سماع ننیوشی

وفای یار به دنیا و دین مده سعدی
دریغ باشد یوسف به هر چه بفروشی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۸۴
گوهر بعدی:غزل ۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.