هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق و غمهای ناشی از آن سخن میگوید. او بیان میکند که هیچ دلی بدون غم عشق شاد نیست و وصال معشوق مانند کعبهای دستنیافتنی است. شاعر به وفاداری خود اشاره میکند اما از ناپایداری عمر شکایت دارد. همچنین، او از مستی و شیفتگی عشق میگوید و از معشوقی آرمانی که مانند غالیۀ مویی درهمپیچیده است، یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و ناپایداری عمر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۹
به اهل درد غمت هرچه می کند غم نیست
چرا که هیچ دلی بی غم تو خرّم نیست
از آن به کعبهٔ وصل تو ره ندارد جان
که غیر در حرم خاص دوست محرم نیست
اساس عهد و وفا با تو محکم است مرا
ولی چه سود که بنیاد عمر محکم نیست
دلم ز بادهٔ شوقت فتاده مست و خراب
به عالمی ست که هیچش خبر ز عالم نیست
کجاست غالیه مویی که چون بنفشه ز شرم
به دور زلف تو آشفته حال و در هم نیست
چو لاله داغ منه بر دل خیالی بیش
کز این متاع ز سوز غم تواش کم نیست
چرا که هیچ دلی بی غم تو خرّم نیست
از آن به کعبهٔ وصل تو ره ندارد جان
که غیر در حرم خاص دوست محرم نیست
اساس عهد و وفا با تو محکم است مرا
ولی چه سود که بنیاد عمر محکم نیست
دلم ز بادهٔ شوقت فتاده مست و خراب
به عالمی ست که هیچش خبر ز عالم نیست
کجاست غالیه مویی که چون بنفشه ز شرم
به دور زلف تو آشفته حال و در هم نیست
چو لاله داغ منه بر دل خیالی بیش
کز این متاع ز سوز غم تواش کم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.