۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰

از آتش دل هر کس در سینه غمی دارد
چون نی که به سوز خود گرم است و دمی دارد

گو تیغ مکش هر دم بر غیر که از غیرت
پیوسته دل ریشم بر جان المی دارد

از تیره شب بختم غافل منشین امروز
کز سنبل تر خطّت بر مه رقمی دارد

سر در قدمش افکن ای دل که در این گلشن
چون سرو سرافراز است هر کاو قدمی دارد

از زهد ملاف ای دل کاندر صفت رندی
خوش نیست خیالی را با هرچه غمی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.