۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱

عشق بعقل بارها کرده کارزارها ‏
کرده از او فرارها داده باو قرارها

عقل چو بختی اشتران عشق بر اوست ساربان
برده از او قطارها کره از او مهارها

در غم آن عقیق لب از دل و دیده روز و شب
روید لاله زارها جوشد چشمه سارها

وه چه لب آن عقیقها و چه رخان شقیقها
برده از آن نگارها کرده از آن بهارها

چون رخ ماه پارها باغ پر از ستارها
چون قد گلعذارها سرو جویبارها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.