هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سعدی، بیانگر عشق و تسلیم بی‌قید و شرط به معشوق است. شاعر در این شعر از عشق خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر معشوق او را هلاک کند، باز هم سر تسلیم فرود می‌آورد. او از کمال و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند از او شکایت کند، زیرا همه جانب او را می‌خواهند. شاعر همچنین از انتظار طولانی خود برای دیدار معشوق و امید به زنده شدن با نسیم صبحگاهی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۶۳۵

اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی
سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی

من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم
تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی

به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم
همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی

تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت
که نظر نمی‌تواند که ببیندت کماهی

من اگر چنان که نهی است نظر به دوست کردن
همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی

به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم
کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی

منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت
همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی

و گر این شب درازم بکشد در آرزویت
نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی

غم عشق اگر بکوشم که ز دوستان بپوشم
سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی

خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت
نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۳۴
گوهر بعدی:غزل ۶۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.