۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳

دست ساقی آتش افکنده در آب
کاتشم بر جان زد این جام شراب

دفتر تقوی به آب می بشوی
نیست درس عشق محتاج کتاب

مستی و مستوری آتش دان و نی
می بده تا می بسوزانی حجاب

هر که سر خوش آمد از صهبای عشق
هست مستغنی ز مستی شراب

حیله و دستان او از من مپرس
بنگر از خون منش دستان خضاب

چشم خواب آلود مست رهزنت
برد از افسونگری از دیده خواب

باز کن آشفته از زلفش گره
تا نگوید کس حدیث از مشک ناب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.