هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. در ابیات مختلف، شاعر از زلف و چشم معشوق، عشق صادقانه، و مفاهیم عرفانی مانند روح و معنی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مهدی و هادی زمان دارد که نشان‌دهنده‌ی بعد عرفانی و مذهبی شعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و مذهبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۴۰

خورشید رخت زیر خم زلف نهانست
لیکن چه نهانی که بشب ماه عیانست

چشم تو چو ترکیب کماندار که از زلف
آویخته پیوسته کمندش بکمانست

لعلت سخنی گفت و یقینم شده حاصل
در جوهر فردی که همه وهم و گمانست

سودست بسودای تو سر دادن عشاق
کی عاشق صادق بغم سود و زیانست

یک بوسه از آن لعل می آلود خدا را
کان شکر و یاقوت دوای خفقانست

غم نیست کسی را که بهشت است نشمین
کی پیر شود هر که اسیر تو جوانست

چون زردی رخساره نشانی بود از عشق
عشاق تو را زان همه رنج یرقانست

هر صبح بگلزار هوا غالیه بیزاست
تا زلف که در راه صبا مشک فشانست

ما نیک بجستیم نشان تو در آفاق
رنگی نه که گوئیم که بهمان و فلانست

انوار تو در جمله ذرات هویدا
بیش از همه در مهدی وهادی زمانست

دیدن نتوان هیچت و پیداست که هستی
چون روح که اندر تن و معنی نه بیانست

تا ساقی دور است شه بزم ولایت
آشفته کجا چشم بدست دگرانست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.