هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی است که از فراق و هجران معشوق رنج میبرد. شاعر از درد دلهای خود، غیرت عشق، رشک محبت و امید به وصال میگوید. او از خداوند طلب عنایت میکند تا مانند یوسف و یعقوب به وصال برسد و از آتش دل درویش به لطف ساقی کوثر امید شفا دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و فراق ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۳۱
گلم میار خدا را تو باغبان عنایت
خزان ما زبهار تو کی رسد بنهایت
بهل که به نشود داغ دل زمرهم اعیار
عتاب دوست بسی به که از رقیب عنایت
مگر بروز فراقت حدیث هجر بگویم
که شام هجر ندارد باین حدیث کفایت
هزار دوست گرفتم ولی بشام فراقت
بغیر مردم چشم کسی نکرد حمایت
بکشت غیرت عشقم اگر چه پا بدرستی
ببین که رشک محبت رسیده تا به چه غایت
نه زهر عشق چشیدی نه بار هجر کشیدی
بدان که فرق بسی از روایتست و درایت
زبیم برنکشم آه در قفای رکیبش
مباد شعله آهم کند بدوست سرایت
چنان که یوسف و یعقوب را رساند بکنعان
مگر خدا برساند تو را بمن زعنایت
بآتش دل درویش هیچکس چو نبخشد
مگر که ساقی کوثر کند زلطف شفایت
گلوی تشنه نخورد آب خوش زجدول تیغت
اگر چه غیر بقتلم بسی نمود سعایت
ززلف تو کند آشفته جلوه ی بتو حاشا
کسی زمنزل مألوف خود نکرده شکایت
خزان ما زبهار تو کی رسد بنهایت
بهل که به نشود داغ دل زمرهم اعیار
عتاب دوست بسی به که از رقیب عنایت
مگر بروز فراقت حدیث هجر بگویم
که شام هجر ندارد باین حدیث کفایت
هزار دوست گرفتم ولی بشام فراقت
بغیر مردم چشم کسی نکرد حمایت
بکشت غیرت عشقم اگر چه پا بدرستی
ببین که رشک محبت رسیده تا به چه غایت
نه زهر عشق چشیدی نه بار هجر کشیدی
بدان که فرق بسی از روایتست و درایت
زبیم برنکشم آه در قفای رکیبش
مباد شعله آهم کند بدوست سرایت
چنان که یوسف و یعقوب را رساند بکنعان
مگر خدا برساند تو را بمن زعنایت
بآتش دل درویش هیچکس چو نبخشد
مگر که ساقی کوثر کند زلطف شفایت
گلوی تشنه نخورد آب خوش زجدول تیغت
اگر چه غیر بقتلم بسی نمود سعایت
ززلف تو کند آشفته جلوه ی بتو حاشا
کسی زمنزل مألوف خود نکرده شکایت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.