۱۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۲

بی رقیبت شبی ار وصل میسر گردد
در بهشت ابدت حور مقدر گردد

گرد هر شمع چو پروانه چه گردی زهوس
سگ نه بینی که همه عمر بیک در گردد

در دونان چه زنی خواجه پی لقمه نان
روزی ار روز تو باقیست مقرر گردد

مهر و کین آتش و مشکست نهان در دل مرد
زان درون سوزد وز آن بزم معطر گردد

پاک کن پاک تو خود لوح دل از نقش خلاف
کاینه لاجرم از زنگ مکدر گردد

نیست از حلقه خط تو برون راه دلم
گرچه پرگار در این دایره با سر گردد

نظر غیر نهانی چو به بستم با دوست
مژه ام بر رک دیده همه نشتر گردد

خون آشفته حرام است که صید حرم است
بر در و بام علی همچو کبوتر گردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.