عبارات مورد جستجو در ۳۶۴۲ گوهر پیدا شد:
حزین لاهیجی : قطعات
شمارهٔ ۴۳ - در مذمّت گرما
در جهنمکده هند که از تاب هوا
شعله ور چون پر پروانه بود، بال ملخ
دارد افسرده تو را، شعبده چرخ حزین
چه توان کرد کنون، ماهیت افتاده به فخ
بس که گرم است هوا، آید اگر دمسردی
می دهم گوش، زند بیهده چندان که زنخ
هرکسی را شطی از هر بن مویی جاریست
شاید ار سیل عرق، شوید ازین خاک، وسخ
نه همین جان اسیر، از تف ایام گداخت
تن هم از کاهش آلام، نحیف است چو نخ
روشنان فلکِ مجمره گردان بخیل
خنک آن دم، که نویسند برات تو به یخ
حزین لاهیجی : قطعات
شمارهٔ ۴۸ - صحبت ناجنس
دارم آزرده دلی، تنگ تر از دیدهٔ میم
شده ام داغ درین دایره چون نقطه جیم
نشد از شش جهتم راه گشادی پیدا
آه از آن زر، که فتد در گره بخل لئیم
دارم از الفت تن شکوه، که نیکو گفتند
روح را صحبت ناجنس عذابی ست الیم
می رود دم به نوا نالهٔ فرخنده مقام
یاد آن روز که بودم به خرابات، مقیم
دلم از صحبت این نکته فروشان خون شد
بی سوادند جهان، نسخه ایام سقیم
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
اوضاع زمانه لایق دیدن نیست
وضعی خوشتر ز چشم پوشیدن نیست
دانی ز چه پا کشیده ام در دامان؟
دنیا تنگ است، جای جنبیدن نیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
عهدیست که آشنا و بیگانه یکیست
نرخ خزف وگوهر یکدانه یکیست
در گوش گران خفتگان شب جهل
آیات کتاب حق و افسانه یکیست
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
با ما زاهد، خیال خامت عبث است
وز سبحه به کف، دانه و دامت عبث است
سودی ندهد شهرهٔ شهری گشتن
ردّ خاصی، قبول عامت عبث است
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
ابنای زمانه، لولیان آیینند
مدخوله روزگار، بی کابینند
ابلیس بود عامل و تلبیس، رئیس
در دهکده ای که خواجه تاشان اینند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
پیوسته دی و تموز دم سردی کرد
با دردکشان زمانه بی دردی کرد
آه سحر و ناله به جایی نرسید
طالع پستی و دهر نامردی کرد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
دهرم به شکنج انزوا می دارد
وین مظلمه را چرخ روا می دارد
در محفل افسرده دوران بخیل
زانوست که کاسه ای به ما می دارد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۶
باطل کیشان بر اهل حق چیر شدند
روبه بازان سگ صفت، شیر شدند
دجّال وشان، نام مسیحا کردند
کودک طبعان بوالهوس پیر شدند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
تا چند زمانه فتنه اندوز شود؟
هر گوشه، کمانِ کین سیه توز شود؟
زیبد که جهانیان به پشمی نخرند
ملکی که به کامِ پوستین دوز شود
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۱
عاقل تحصیل علم بیجا چه کند؟
در خرکده زمانه، دانا چه کند؟
خواهی که به عیش بگذرد، زر به کف آر
معشوقهٔ نان، قُلْتُ و قُلنا چه کند؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۳
بر پای بت، از نیاز پیشانی زد
ناقوس فرنگ، در صنم خوانی زد
در حیرتم از دل، که به این سیرت و شان
بی شرم چه سان لاف مسلمانی زد؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۶
تا چند ز اشک بر رخم رنگ آید
مینای حیات به که بر سنگ آید
با خلق زمانه، زندگانی امروز
در زیر یک آسمان مرا ننگ آید
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۸
زین پیش فلک چنین دل آزار نبود
هر مفعولی، فاعل مختار نبود
امروز به پشم و پنبه کار افتاده ست
مردی اول به ریش و دستار نبود
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۱
این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس
ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس
ازکشتهٔ خود به کف درین دشت سراب
جز آبلهٔ دانه ندارم، افسوس
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۸
جمعیت خویش را پریشان کردم
دل، بر سر جسم تیره ویران کردم
از کعبه تمام عمر دزدیدم خشت
تعمیر کلیسیای گبران کردم
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۵
ای بندهٔ دهرِ دون نواز گنده
با ک..ن خری ساخته، چون خربنده
از پستی و سرمستی و دیوانگیت
دشمن در خنده، دوستان شرمنده
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۶
تا چند حزین اسیر ماتم شده ای؟
با خلق زمانه از چه همدم شده ای؟
چون یار موافقی ندیدی، ز چه رو
در بند منافقان عالم شده ای؟
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۱
آلودهٔ زهد کرده ام دامانی
وجّهت مِنَ المسجدِ نحو الحانِ
ما رخت ز کوی نیکنامی بردیم
نستودِعُکُم معاشر الاخوانِ
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۲
زاهد، از عشق، دین به افسون نبری
روی ورع از میکده، گلگون نبری
تر ساخته‌ای دامن تقوا از می
زبن آب، گلیم زهد بیرون نبری