عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۶۷
امروز چنان گفت نگارم با من
کاین سوز نمی رسد به هر تردامن
بی خود شو اگر نشست خواهی با من
کاینجا منم و تو یا تو گنجی یا من
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۶۸
بنگر تو بدان ماه فروز دل من
باور نکنی قصّهٔ سوز دل من
این واقعه را کسی تواند دانست
کاو خفته بود شبی به روز دل من
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۶۹
ای عادت تو وعدهٔ باطل دادن
در جام شکر شربت قاتل دادن
وآن زلف شکستهٔ تو را دادم دل
کز لطف بود شکسته را دل دادن
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۷۱
بی روی تو دل گفت چه کار آید ازو
جز ناله که هر دمی هزار آید ازو
می گرید تا خاک شود وز گل او
نی روید و ناله های زار آید ازو
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۷۳
جزعت به کرشمه چون کند عهدی نو
خواهم که کنم پیش رخت جان به گرو
گوید چشمت به غمزه برخیز و برو
گر مست نئی حدیث مستان مشنو
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۷۴
ای شب تو علی رغم بدآموز مرو
شمع طرب مرا برافروز مرو
ای صبح به جان او که امشب تو میا
وای شب به جمال او که امروز مرو
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۷۵
ابروت که آسمان بیاراید ازو
خورشید چو با هلال بنماید ازو
روزم شب گشت رسم عیدی بفرست
خرمای لبت که بوی شیر آید ازو
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۷۹
ای دیدن روی تو دل آرای همه
وصل لب لعل تو تمنّای همه
گر با دگری به از منی وای به من
ور با همه کس همچو منی وای همه
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۲
ترکی مکن ای ترک خطایی با من
نادیده خطایی به خطایی با من
زین پس به خطت من به خطا پا ننهم
گر زانک به وصل در خط آیی با من
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۴
گر با من خسته دل بیفتد رایش
جان و دل و دیده هر سه سازم جایش
وآنگاه مرا زغایت سودایش
روزی بینی بمرده اندر پایش
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۵
بادا! چو رسی به زلف مشک افشانش
در گوش بگوی این سخن پنهانش
کان شیفته را کز تو فلک دور افکند
یاد تو همی کرد برآمد جانش
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۷
چون دید دلم عارض شهر آرایش
سر بر پایش نهاد از سودایش
دانی که چرا فتاد زلفش در پای
تا بردارد سر دلم از پایش
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۸۹
آنها که فلک وفا نکرد ایشان را
وصل من و تو بد اوفتاد ایشان را
خواهند مرا زخدمتت باز بُرند
یارب که زبان بریده باد ایشان را
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۹۳
من سوخته گر در طمع خام افتم
از جوی خوش تو ای دلارام افتم
لطف تو مرا کشید در دام ارنه
زان مرغ نیم که هرزه در دام افتم
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۹۴
از روی تو من همیشه گلشن بودم
وز دیدن تو دو دیده روشن بودم
گفتم به دعا چشم بد از روی تو دور
جانا مگر آن چشم بدت من بودم
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۹۸
ای غم تو مراد من به جان در مشکن
وی هجر به سینه ام سنان در مشکن
امشب که دلم به کام خواهد که رسد
ای صبح تو کامم به دهان در مشکن
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۱۰۰
از آن لطیف تر بت دلکش بین
وز مشک خطی کشیده بر آتش بین
وآنگه من و این خوش پسر از باد اجل
در خاک رویم این روش ناخوش بین
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۲
بر سبزه چو چشم ابر نوروز گریست
بی وصل رخ یار نمی شاید زیست
شد لاله زخاک دیگران مجلس ما
تا سبزهٔ گور ما تماشاگه کیست
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۵
بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست
بی مرهم وصل هر زمان خستهٔ تست
چون می گسلی از آنک پیوستهٔ تست
گر بستهٔ تست دل نه بشکستهٔ تست
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۶
دلدار چو دید خسته و غمگینم
آمد نفسی نشست بر بالینم
با گرمی همی گفت که ای مسکینم
هم می ندهد دل که چنینت بینم