عبارات مورد جستجو در ۱۶۱۷ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۴
گواهی میده ای شب زا ریم را
که از من بدگمانی دور ماندست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۴۰
خون من در گردنم کامروز دیدم روی او
چنگ من فردای محشر هم به دامان منست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۹۱
گر نیندیشد رقیب او بلای عاشقان
هم بران جان بلا تشویش او خواهد فتاد
آنکه می‌گوید که دل ندهم بکس آخر گهی
پیش چشم شوخ کافر کیش او خواهد فتاد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۹۶
ز گریه زیر دیوار تو هم غمناک و هم شادم
غم آن کافتد و شادی آن کان برسرم افتد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۱۵
نه عقل ماند و نه دانش نه صبر ماند و نه طاقت
کسی چنین دل بیچارهٔ خراب ندارد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۲۶
دارد اندر دل غباری گریه وقت تست هان
کارکن اندر دش گر می‌توانی کار کرد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۶۳
وی باد صبحگاهی کافاق می‌نوردی
گردیده‌ای نشانده جایی که غم نباشد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۹۹
تا تو از خانه برون آیی هردم چاک است
بر سرکوی تو دامان و گریبانی چند
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۰۹
جماعتی که ز هم صحبتان جدا باشند
چگونه با خرد دو صبر آشنا باشند
هلاکت من بیچاره از کسانی پرس
که چند گه زعزیزان خود جدا باشند
دلا ز کردهٔ خود سوختی نمی‌گفتم
که خوب رویان البته بی‌وفا باشند
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۱۱
مکن از گریه مرا منع که دل سوخته را
هیچ‌کس از جزع و گریه ملامت نکند
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۳۷۵
باد بویش به بوستان آورد
غنچه از شوق پیرهن بدرید
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۰۶
گویم ببخش جان من او گویدم که نه
جان بخش من بس است همان گفتن نه اش
چون گل زرشک جامه درانم که تاچراست
در گرد کوی گشتن باد سحر گهش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۱۰
باغ روجانا که نرگس در هوای روی تست
روی گل می‌بیند اما دل نمی‌آسایدش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۳۳
مرا کاریست مشکل با دلی خویش
که گفتن می نیارم مشکل خویش
خیالت داند و چشم من و غم
که هرشب در چه کارم با دل خویش
ز وا پس ماندگان یادی کن آخر
چه رانی تند جانا محمل خویش ؟
مرا در اولین منزل ره افتاد
ترا خویش باد راه و منزل خویش
چه فرصتها که گم کردم درین راه
زبخت خواب ناک غافل خویش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۲
نگارا صحبت از اغیار بگسل
گل خندان من ازخار بگسل
ندانم تا که گفت آن بی‌وفا را
که مهر از دوستان یک بار بگسل
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۴۹
پگه بیامد و همسایه گفت خوابم نیست
که ناله‌های تو در سینه کار می‌کندم
دوش گفتی که وفای بکنم ترسم از آنک
ناگهان در دلت آیت که کنم یا نکنم ؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۱
سرشکم گفت در وقتی که می‌غلتید بر رویم
چو مروارید غلتانم که بر بالای زر غلتم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۶۲
ای بوده در قفای تو دایم دعای من
بیگانگی مکن که شدی آشنای من
دست از جفا بدار و گرنه دعا کنم
تا دادمن ز تو بستاند خدای من
گر من دعاکنم به سحرگاه وای تو
گر دست من نگیری صد بار وای من
تو از برای عشقی وعشق از برای تو
من از برای دردم و درد از برای من
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۶۴
هر که دید آن صفحه رخسار خواند الحمد و گفت
الله الله آیتی از رحمت یزدانست این
با چنین شبها که من دارم چه باشد وه که گر
یادت آید روزی ازشبهای تنها ماندگان
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۸۸
ای مسلمانان یارب دلتان سوخته باد
گر نسوزد دلتان بر من تنها مانده