عبارات مورد جستجو در ۹۶۶۸ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۱
وقت طرب و مستی هشیارانست
کاطراف چمن کلبه عطارانست
از هر طرفی شکوفه پران گشته
چون نامه اعمال نکو کارانست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۶
دی خسرو سیاره چو با شام نشست
از جیش حبش فتاد بر روم شکست
آمد بر من آنصنم باده پرست
چون نرگس پر خمار خود کردم مست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۷
گفتم صنما گر چه رخت همچو مهست
لیکن رقم سیاه بروی نه بهست
گفتا که چنین مگوی من لاله رخم
آخر نه که پاره ئی ز لاله سیهست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۹
قدت ز صنوبری که برخاست بهست
وز سرو که دهقانش بپیراست بهست
دائم سخن از قد چو سروت گویم
آری سخن راست بهر وقت بهست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۵
خطی که ز روی آن سمنبر برخاست
گفتی که ز گل بنفشه تر برخاست
چشمم چو بر اوفتاد از غایت لطف
گفتم که ز آب موج عنبر برخاست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۶
آن بت که بر او غیرت مه می باشد
دائم ز ویم حال تبه می باشد
گفتم که سیه دلی برخ لاله تر
گفتا که نه لاله دل سیه می باشد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۱
آن سبزه که گرد لعل کانی گردد
پیوسته برای دلستانی گردد
خضریست نشسته بر لب چشمه نوش
تا شارب آب زندگانی گردد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۳
از سبزه چو گل خورد گکی چند نمود
بلبل بهزار صوت و الحانش ستود
زان پس که بباد رفت و برگیش نبود
کس نام گل از زبان بلبل نشنود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۰
باد از رخ گل چو برقع نازکشاد
بلبل بغزل خواندنش آواز گشاد
خرم دل آنک در هوای گل و مل
پرواز کنان بال طرب باز گشاد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۲
بنگر که صبا باز چه نیرنگ آورد
در باغ چه لعبتان خوشرنگ آورد
ز آنها همه با گل صفت روی تو گفت
مسکین گل نازک از حیا رنگ آورد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۵
تا جیب تو بهر ماه مطلع کردند
ترک صفت ماه مقنع کردند
آن حقه لعل بین که از بهر بهار
چون خوش بزمردش مرصع کردند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۸
چون شب رقم از غالیه بر روز کشید
آمد بت من در پی او ماه رسید
شب چون شبه بود و دل همیگفت که هست
یا مه زرخش یا رخش از ماه پدید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۱
چون نرکس تو غمزه جادو بگشود
از جمله گلها قصب السبق ربود
سحرش بنگر که با همه مستی خویش
در صبحدم آفتاب زردی بنمود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۳
چون گشت زمین از سپه برف سفید
از پرتو خورشید بریدیم امید
بیم است که ار غایت سردی هوا
افسرده شود چشمه گرم خورشید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۸
خورشید نماز شام چون روی تو دید
کرد از تو حجاب و روی در پرده کشید
او را چو برانگونه شفق دید که رفت
از چشم شفق در غم او خون بچکید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷۶
دلبر شب دوش چون ز رخ پرده گشود
مه کرد طلوع و نور بر نور فزود
ماهش برهی نمود تا حاضر بود
چون ماه برفت او برهی ماه نمود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۱
شاها ز منت گر چه نمیآید یاد
روزی کرمت هم دهدم آخر یاد
تا عالم فانی بود از آتش و آب
وز خاک وز باد دولتت باقی باد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۰
محمود طبیب چون بطب دست گشود
در معجز عیسی ید بیضا بنمود
ثابت قدمست چون چنار از دم او
آن کو چو سپیدار که بی رعشه نبود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۱
گفتند که از برگ گلش خار دمید
وان حسن که دیده ئی بانجام رسید
گفتم که رخش چو نوبهارست بحسن
کس نزهت نوبهار بی سبزه ندید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۲
در ابر فنا ماه چگل پنهان شد
در پرده غم شادی دل پنهان شد
از عین کمال بلبل گلشن جود
در موسم گل بزیر گل پنهان شد