عبارات مورد جستجو در ۵۴ گوهر پیدا شد:
میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۴
به بزم دوش چنان بود همزبان با من
که غیبت دگران داشت در میان با من
چنان ز عشق نهانم رقیب بی‌خبر است
که می‌کند سخن از صحبت نهان با من
ز من رمیده، همانا شنیده از جایی
حکایتی که نهان داشت در میان با من
به خاطرت نرسد امتحان من هرگز
ز بس که غیر ترا کرده بدگمان با من
ز بدگمانی خود شرمسار خواهی شد
مباش این‌همه در بند امتحان با من
فغان ز خوی بد آن بهانه‌جو، میلی
که دوش عربده‌ای داشت هر زمان با من
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۱
کردم به دیگری پی رفع گمان غیر
اظهار عشق و یار به من بدگمان بماند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵
خضر اگر در دشت قسمت، همنشین با من شود
جوی آب زندگی، سرچشمه مردن شود
گر به گلشن می روی، با خویش همراهم مبر
ورنه از بخت سیاهم، یاسمین سوسن شود
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۷۳
اَمِلْ تش هیره (ایره)، نور و کجور بسوزه
لارجون تش هیره (ایره)، پلِ پلور بسوزه
ساری تش هیره (ایره)، تا سلم و تور بسوزه
آدم نانجیبِ پرِ گور بسوزه
احمد شاملو : قطع‌نامه
قصيده برای انسانِ ماهِ بهمن
تو نمی‌دانی غریوِ یک عظمت
وقتی که در شکنجه‌ی یک شکست نمی‌نالد
چه کوهی‌ست!
تو نمی‌دانی نگاهِ بی‌مژه‌ی محکومِ یک اطمینان
وقتی که در چشمِ حاکمِ یک هراس خیره می‌شود
چه دریایی‌ست!

تو نمی‌دانی مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی‌ست!
تو نمی‌دانی زندگی چیست، فتح چیست
تو نمی‌دانی ارانی کیست

و نمی‌دانی هنگامی که
گورِ او را از پوستِ خاک و استخوانِ آجُر انباشتی
و لبانت به لبخندِ آرامش شکفت
و گلویت به انفجارِ خنده‌یی ترکید،
و هنگامی که پنداشتی گوشتِ زندگیِ او را
از استخوان‌های پیکرش جدا کرده‌ای
چه‌گونه او طبلِ سُرخِ زنده‌گی‌اش را به نوا درآورد
در نبضِ زیراب
در قلبِ آبادان،
و حماسه‌ی توفانیِ شعرش را آغاز کرد
با سه دهان صد دهان هزار دهان
با سیصد هزار دهان
با قافیه‌ی خون
با کلمه‌ی انسان،
با کلمه‌ی انسان کلمه‌ی حرکت کلمه‌ی شتاب
با مارشِ فردا
که راه می‌رود
می‌افتد برمی‌خیزد
برمی‌خیزد برمی‌خیزد می‌افتد
برمی‌خیزد برمی‌خیزد
و به‌سرعتِ انفجارِ خون در نبض
گام برمی‌دارد
و راه می‌رود بر تاریخ، بر چین
بر ایران و یونان
انسان انسان انسان انسان... انسان‌ها...
و که می‌دود چون خون، شتابان
در رگِ تاریخ، در رگِ ویتنام، در رگِ آبادان
انسان انسان انسان انسان... انسان‌ها...
و به مانندِ سیلابه که از سدْ،
سرریز می‌کند در مصراعِ عظیمِ تاریخ‌اش
از دیوارِ هزاران قافیه:
قافیه‌ی دزدانه
قافیه‌ی در ظلمت
قافیه‌ی پنهانی
قافیه‌ی جنایت
قافیه‌ی زندان در برابرِ انسان
و قافیه‌یی که گذاشت آدولف رضاخان
به دنبالِ هر مصرع که پایان گرفت به «نون»:
قافیه‌ی لزج
قافیه‌ی خون!

و سیلابِ پُرطبل
از دیوارِ هزاران قافیه‌ی خونین گذشت:
خون، انسان، خون، انسان،
انسان، خون، انسان...
و از هر انسان سیلابه‌یی از خون
و از هر قطره‌ی هر سیلابه هزار انسان:
انسانِ بی‌مرگ
انسانِ ماهِ بهمن
انسانِ پولیتسر
انسانِ ژاک‌دوکور
انسانِ چین
انسانِ انسانیت
انسانِ هر قلب
که در آن قلب، هر خون
که در آن خون، هر قطره
انسانِ هر قطره
که از آن قطره، هر تپش
که از آن تپش، هر زندگی
یک انسانیتِ مطلق است.

و شعرِ زندگیِ هر انسان
که در قافیه‌ی سُرخِ یک خون بپذیرد پایان
مسیحِ چارمیخِ ابدیتِ یک تاریخ است.

و انسان‌هایی که پا درزنجیر
به آهنگِ طبلِ خونِشان می‌سرایند تاریخِشان را
حواریونِ جهان‌گیرِ یک دین‌اند.

و استفراغِ هر خون از دهانِ هر اعدام
رضای خودرویی را می‌خشکاند
بر خرزهره‌ی دروازه‌ی یک بهشت.

و قطره‌قطره‌ی هر خونِ این انسانی که در برابرِ من ایستاده است
سیلی‌ست
که پُلی را از پسِ شتابندگانِ تاریخ
خراب می‌کند

و سوراخِ هر گلوله بر هر پیکر
دروازه‌یی‌ست که سه نفر صد نفر هزار نفر
که سیصد هزار نفر
از آن می‌گذرند
رو به بُرجِ زمردِ فردا.

و معبرِ هر گلوله بر هر گوشت
دهانِ سگی‌ست که عاجِ گران‌بهای پادشاهی را
در انوالیدی می‌جَوَد.

و لقمه‌ی دهانِ جنازه‌ی هر بی‌چیزْ پادشاه
رضاخان!
شرفِ یک پادشاهِ بی‌همه‌چیز است.

و آن کس که برای یک قبا بر تن و سه قبا در صندوق
و آن کس که برای یک لقمه در دهان و سه نان در کف
و آن کس که برای یک خانه در شهر و سه خانه در ده
با قبا و نان و خانه‌ی یک تاریخ چنان کند که تو کردی، رضاخان
نامش نیست انسان.

نه، نامش انسان نیست، انسان نیست
من نمی‌دانم چیست
به جز یک سلطان!



اما بهارِ سرسبزی با خونِ ارانی
و استخوانِ ننگی در دهانِ سگِ انوالید!



و شعرِ زندگیِ او، با قافیه‌ی خونش
و زندگیِ شعرِ من
با خونِ قافیه‌اش.
و چه بسیار
که دفترِ شعرِ زندگی‌شان را
با کفنِ سُرخِ یک خون شیرازه بستند.
چه بسیار
که کُشتند بردگیِ زندگی‌شان را
تا آقاییِ تاریخِشان زاده شود.

با سازِ یک مرگ، با گیتارِ یک لورکا
شعرِ زندگی‌شان را سرودند
و چون من شاعر بودند
و شعر از زندگی‌شان جدا نبود.
و تاریخی سرودند در حماسه‌ی سُرخِ شعرِشان
که در آن
پادشاهانِ خلق
با شیهه‌ی حماقتِ یک اسب
به سلطنت نرسیدند،
و آن‌ها که انسان‌ها را با بندِ ترازوی عدالتِشان به دار آویختند
عادل نام نگرفتند.

جدا نبود شعرِشان از زندگی‌شان
و قافیه‌ی دیگر نداشت
جز انسان.

و هنگامی که زندگیِ آنان را بازگرفتند
حماسه‌ی شعرِشان توفانی‌تر آغاز شد
در قافیه‌ی خون.
شعری با سه دهان صد دهان هزار دهان
با سیصد هزار دهان
شعری با قافیه‌ی خون
با کلمه‌ی انسان
با مارشِ فردا
شعری که راه می‌رود، می‌افتد، برمی‌خیزد، می‌شتابد
و به سرعتِ انفجارِ یک نبض در یک لحظه‌ی زیست
راه می‌رود بر تاریخ، و بر اندونزی، بر ایران
و می‌کوبد چون خون
در قلبِ تاریخ، در قلبِ آبادان
انسان انسان انسان انسان... انسان‌ها...



و دور از کاروانِ بی‌انتهای این همه لفظ، این همه زیست،
سگِ انوالیدِ تو می‌میرد
با استخوانِ ننگِ تو در دهانش ــ
استخوانِ ننگ
استخوانِ حرص
استخوانِ یک قبا بر تن سه قبا در مِجری
استخوانِ یک لقمه در دهان سه لقمه در بغل
استخوانِ یک خانه در شهر سه خانه در جهنم
استخوانِ بی‌تاریخی.

بهمن ۱۳۲۹

نهج البلاغه : خطبه ها
هشدار به عثمان نسبت به شکایت مردم
و من كلام له عليه‌السلام لما اجتمع الناس إليه و شكوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل عليه فقال
إِنَّ اَلنَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اِسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ
وَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ
مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ
وَ لاَ أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لاَ تَعْرِفُهُ
إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ
مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لاَ خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ
وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا
وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله كَمَا صَحِبْنَا
وَ مَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لاَ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ اَلْحَقِّ مِنْكَ
وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا
وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالاَ
فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ
فَإِنَّكَ وَ اَللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لاَ تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ
وَ إِنَّ اَلطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلاَمَ اَلدِّينِ لَقَائِمَةٌ
فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اَللَّهِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى
فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً
وَ إِنَّ اَلسُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
وَ إِنَّ اَلْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
وَ إِنَّ شَرَّ اَلنَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ
فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً
وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ اَلْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لاَ عَاذِرٌ
فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ اَلرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ
فَإِنَّهُ كَانَ يُقَالُ يُقْتَلُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا اَلْقَتْلَ وَ اَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ اَلْفِتَنَ فِيهَا
فَلاَ يُبْصِرُونَ اَلْحَقَّ مِنَ اَلْبَاطِلِ
يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً
فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلِ اَلسِّنِّ وَ تَقَضِّي اَلْعُمُرِ
فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ كَلِّمِ اَلنَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ
فَقَالَ عليه‌السلام مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلاَ أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ
نهج البلاغه : خطبه ها
بیان ويژگى هاى قرآن تشویق به اعمال نیکو و پرهیز از بدعت
و من خطبة له عليه‌السلام و فيها يعظ و يبين فضل القرآن و ينهى عن البدعة
عظة الناس
اِنْتَفِعُوا بِبَيَانِ اَللَّهِ وَ اِتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اَللَّهِ وَ اِقْبَلُوا نَصِيحَةَ اَللَّهِ
فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَيْكُمْ بِالْجَلِيَّةِ وَ اِتَّخَذَ عَلَيْكُمُ اَلْحُجَّةَ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مَحَابَّهُ مِنَ اَلْأَعْمَالِ وَ مَكَارِهَهُ مِنْهَا لِتَتَّبِعُوا هَذِهِ وَ تَجْتَنِبُوا هَذِهِ
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله كَانَ يَقُولُ إِنَّ اَلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَ إِنَّ اَلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي كُرْهٍ وَ مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ
فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ
فَإِنَّ هَذِهِ اَلنَّفْسَ أَبْعَدُ شَيْءٍ مَنْزِعاً وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزِعُ إِلَى مَعْصِيَةٍ فِي هَوًى
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يُصْبِحُ وَ لاَ يُمْسِي إِلاَّ وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ
فَلاَ يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا
فَكُونُوا كَالسَّابِقِينَ قَبْلَكُمْ وَ اَلْمَاضِينَ أَمَامَكُمْ
قَوَّضُوا مِنَ اَلدُّنْيَا تَقْوِيضَ اَلرَّاحِلِ
وَ طَوَوْهَا طَيَّ اَلْمَنَازِلِ
فضل القرآن وَ اِعْلَمُوا أَنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ هُوَ اَلنَّاصِحُ اَلَّذِي لاَ يَغُشُّ
وَ اَلْهَادِي اَلَّذِي لاَ يُضِلُّ وَ اَلْمُحَدِّثُ اَلَّذِي لاَ يَكْذِبُ
وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ اَلْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لاَ لِأَحَدٍ قَبْلَ اَلْقُرْآنِ مِنْ غِنًى
فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اِسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ
فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ اَلدَّاءِ وَ هُوَ اَلْكُفْرُ وَ اَلنِّفَاقُ وَ اَلْغَيُّ وَ اَلضَّلاَلُ
فَاسْأَلُوا اَللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ وَ لاَ تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ
إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ اَلْعِبَادُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ
وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ
وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ
فَإِنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ اَلْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ
وَ اِسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّكُمْ وَ اِسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ
وَ اِتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ وَ اِسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُمْ
الحث على العمل
اَلْعَمَلَ اَلْعَمَلَ ثُمَّ اَلنِّهَايَةَ اَلنِّهَايَةَ وَ اَلاِسْتِقَامَةَ اَلاِسْتِقَامَةَ ثُمَّ اَلصَّبْرَ اَلصَّبْرَ وَ اَلْوَرَعَ اَلْوَرَعَ
إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ
وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ
وَ إِنَّ لِلْإِسْلاَمِ غَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَايَتِهِ
وَ اُخْرُجُوا إِلَى اَللَّهِ بِمَا اِفْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ
أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ وَ حَجِيجٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَنْكُمْ
نصائح للناس
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْقَدَرَ اَلسَّابِقَ قَدْ وَقَعَ وَ اَلْقَضَاءَ اَلْمَاضِيَ قَدْ تَوَرَّدَ
وَ إِنِّي مُتَكَلِّمٌ بِعِدَةِ اَللَّهِ وَ حُجَّتِهِ
قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَلَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ أَلاّٰ تَخٰافُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ اَلَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اَللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى اَلطَّرِيقَةِ اَلصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ
ثُمَّ لاَ تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لاَ تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لاَ تُخَالِفُوا عَنْهَا
فَإِنَّ أَهْلَ اَلْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اَللَّهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ
ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِيعَ اَلْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِيفَهَا
وَ اِجْعَلُوا اَللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ اَلرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اَللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ
وَ اَللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَهُ
وَ إِنَّ لِسَانَ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ
وَ إِنَّ قَلْبَ اَلْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ
لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ
وَ إِنَّ اَلْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لاَ يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ
وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله لاَ يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ
وَ لاَ يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ
فَمَنِ اِسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ اَلرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اَللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ
تحريم البدع
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ اَلْعَامَ مَا اِسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ
وَ يُحَرِّمُ اَلْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ لاَ يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ لَكِنَّ اَلْحَلاَلَ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ وَ اَلْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ
فَقَدْ جَرَّبْتُمُ اَلْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ ضُرِبَتِ اَلْأَمْثَالُ لَكُمْ
وَ دُعِيتُمْ إِلَى اَلْأَمْرِ اَلْوَاضِحِ فَلاَ يَصَمُّ عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَصَمُّ وَ لاَ يَعْمَى عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَعْمَى
وَ مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ اَللَّهُ بِالْبَلاَءِ وَ اَلتَّجَارِبِ لَمْ يَنْتَفِعْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْعِظَةِ وَ أَتَاهُ اَلتَّقْصِيرُ مِنْ أَمَامِهِ حَتَّى يَعْرِفَ مَا أَنْكَرَ وَ يُنْكِرَ مَا عَرَفَ
وَ إِنَّمَا اَلنَّاسُ رَجُلاَنِ مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لاَ ضِيَاءُ حُجَّةٍ
القرآن وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا اَلْقُرْآنِ
فَإِنَّهُ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ اَلْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ اَلْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ اَلْعِلْمِ
وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلاَءٌ غَيْرُهُ
مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ اَلْمُتَذَكِّرُونَ وَ بَقِيَ اَلنَّاسُونَ أَوِ اَلْمُتَنَاسُونَ
فَإِذَا رَأَيْتُمْ خَيْراً فَأَعِينُوا عَلَيْهِ وَ إِذَا رَأَيْتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله كَانَ يَقُولُ يَا اِبْنَ آدَمَ اِعْمَلِ اَلْخَيْرَ وَ دَعِ اَلشَّرَّ فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ
انواع الظلم أَلاَ وَ إِنَّ اَلظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ فَظُلْمٌ لاَ يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لاَ يُتْرَكُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَ يُطْلَبُ
فَأَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ اَلْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ اَلْهَنَاتِ
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُتْرَكُ فَظُلْمُ اَلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً
اَلْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لاَ ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ
فَإِيَّاكُمْ وَ اَلتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ اَلْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ اَلْبَاطِلِ
وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لاَ مِمَّنْ بَقِيَ
لزوم الطاعة يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ اَلنَّاسِ
وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اِشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ
وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ
نهج البلاغه : حکمت ها
ویژگی های انسان نمونه
وَ قَالَ عليه‌السلام طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ أَنْفَقَ اَلْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ اَلْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ اَلنَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ اَلسُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إِلَى اَلْبِدْعَةِ
قال الرضي أقول و من الناس من ينسب هذا الكلام إلى رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و كذلك الذي قبله
نهج البلاغه : خطبه ها
شناخت مدعیان قضاوت
و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل
و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان
الصنف الأول إنَّ أَبْغَضَ اَلْخَلاَئِقِ إِلَى اَللَّهِ رَجُلاَنِ
رَجُلٌ وَكَلَهُ اَللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ
فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ اَلسَّبِيلِ
مَشْغُوفٌ بِكَلاَمِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلاَلَةٍ
فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ اِفْتَتَنَ بِهِ
ضَالٌّ عَنْ هَدْيِ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ
مُضِلٌّ لِمَنِ اِقْتَدَى بِهِ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ
حَمَّالٌ خَطَايَا غَيْرِهِ
رَهْنٌ بِخَطِيئَتِهِ
الصنف الثاني وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً
مُوضِعٌ فِي جُهَّالِ اَلْأُمَّةِ
عَادٍ فِي أَغْبَاشِ اَلْفِتْنَةِ
عَمٍ بِمَا فِي عَقْدِ اَلْهُدْنَةِ
قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ اَلنَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ
بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ
حَتَّى إِذَا اِرْتَوَى مِنْ مَاءٍ آجِنٍ وَ اِكْتَثَرَ مِنْ غَيْرِ طَائِلٍ
جَلَسَ بَيْنَ اَلنَّاسِ قَاضِياً ضَامِناً لِتَخْلِيصِ مَا اِلْتَبَسَ عَلَى غَيْرِهِ
فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى اَلْمُبْهَمَاتِ هَيَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ
فَهُوَ مِنْ لَبْسِ اَلشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ اَلْعَنْكَبُوتِ
لاَ يَدْرِي أَصَابَ أَمْ أَخْطَأَ
فَإِنْ أَصَابَ خَافَ أَنْ يَكُونَ قَدْ أَخْطَأَ
وَ إِنْ أَخْطَأَ رَجَا أَنْ يَكُونَ قَدْ أَصَابَ
جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهَالاَتٍ
عَاشٍ رَكَّابُ عَشَوَاتٍ
لَمْ يَعَضَّ عَلَى اَلْعِلْمِ بِضِرْسٍ قَاطِعٍ
يَذْرُو اَلرِّوَايَاتِ ذَرْوَ اَلرِّيحِ اَلْهَشِيمَ
لاَ مَلِيٌّ وَ اَللَّهِ بِإِصْدَارِ مَا وَرَدَ عَلَيْهِ
وَ لاَ أَهْلٌ لِمَا قُرِّظَ بِهِ
لاَ يَحْسَبُ اَلْعِلْمَ فِي شَيْءٍ مِمَّا أَنْكَرَهُ
وَ لاَ يَرَى أَنَّ مِنْ وَرَاءِ مَا بَلَغَ مَذْهَباً لِغَيْرِهِ
وَ إِنْ أَظْلَمَ عَلَيْهِ أَمْرٌ اِكْتَتَمَ بِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ
تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضَائِهِ اَلدِّمَاءُ
وَ تَعَجُّ مِنْهُ اَلْمَوَارِيثُ
إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ يَعِيشُونَ جُهَّالاً وَ يَمُوتُونَ ضُلاَّلاً
لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ اَلْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ
وَ لاَ سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَيْعاً وَ لاَ أَغْلَى ثَمَناً مِنَ اَلْكِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ
وَ لاَ عِنْدَهُمْ أَنْكَرُ مِنَ اَلْمَعْرُوفِ وَ لاَ أَعْرَفُ مِنَ اَلْمُنْكَرِ
نهج البلاغه : خطبه ها
بیان ويژگى هاى قرآن تشویق به اعمال نیکو و پرهیز از بدعت
و من خطبة له عليه‌السلام و فيها يعظ و يبين فضل القرآن و ينهى عن البدعة
عظة الناس
اِنْتَفِعُوا بِبَيَانِ اَللَّهِ وَ اِتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اَللَّهِ وَ اِقْبَلُوا نَصِيحَةَ اَللَّهِ
فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَيْكُمْ بِالْجَلِيَّةِ وَ اِتَّخَذَ عَلَيْكُمُ اَلْحُجَّةَ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مَحَابَّهُ مِنَ اَلْأَعْمَالِ وَ مَكَارِهَهُ مِنْهَا لِتَتَّبِعُوا هَذِهِ وَ تَجْتَنِبُوا هَذِهِ
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله كَانَ يَقُولُ إِنَّ اَلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَ إِنَّ اَلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي كُرْهٍ وَ مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ
فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ
فَإِنَّ هَذِهِ اَلنَّفْسَ أَبْعَدُ شَيْءٍ مَنْزِعاً وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزِعُ إِلَى مَعْصِيَةٍ فِي هَوًى
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يُصْبِحُ وَ لاَ يُمْسِي إِلاَّ وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ
فَلاَ يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا
فَكُونُوا كَالسَّابِقِينَ قَبْلَكُمْ وَ اَلْمَاضِينَ أَمَامَكُمْ
قَوَّضُوا مِنَ اَلدُّنْيَا تَقْوِيضَ اَلرَّاحِلِ
وَ طَوَوْهَا طَيَّ اَلْمَنَازِلِ
فضل القرآن وَ اِعْلَمُوا أَنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ هُوَ اَلنَّاصِحُ اَلَّذِي لاَ يَغُشُّ
وَ اَلْهَادِي اَلَّذِي لاَ يُضِلُّ وَ اَلْمُحَدِّثُ اَلَّذِي لاَ يَكْذِبُ
وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ اَلْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لاَ لِأَحَدٍ قَبْلَ اَلْقُرْآنِ مِنْ غِنًى
فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِكُمْ وَ اِسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِكُمْ
فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَكْبَرِ اَلدَّاءِ وَ هُوَ اَلْكُفْرُ وَ اَلنِّفَاقُ وَ اَلْغَيُّ وَ اَلضَّلاَلُ
فَاسْأَلُوا اَللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ وَ لاَ تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ
إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ اَلْعِبَادُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ
وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ
وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ اَلْقُرْآنُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ
فَإِنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أَلاَ إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ اَلْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ
وَ اِسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّكُمْ وَ اِسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ
وَ اِتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ وَ اِسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُمْ
الحث على العمل
اَلْعَمَلَ اَلْعَمَلَ ثُمَّ اَلنِّهَايَةَ اَلنِّهَايَةَ وَ اَلاِسْتِقَامَةَ اَلاِسْتِقَامَةَ ثُمَّ اَلصَّبْرَ اَلصَّبْرَ وَ اَلْوَرَعَ اَلْوَرَعَ
إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ
وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ
وَ إِنَّ لِلْإِسْلاَمِ غَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَايَتِهِ
وَ اُخْرُجُوا إِلَى اَللَّهِ بِمَا اِفْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ وَ بَيَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ
أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ وَ حَجِيجٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَنْكُمْ
نصائح للناس
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْقَدَرَ اَلسَّابِقَ قَدْ وَقَعَ وَ اَلْقَضَاءَ اَلْمَاضِيَ قَدْ تَوَرَّدَ
وَ إِنِّي مُتَكَلِّمٌ بِعِدَةِ اَللَّهِ وَ حُجَّتِهِ
قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَلَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اَللّٰهُ ثُمَّ اِسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ أَلاّٰ تَخٰافُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ اَلَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اَللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى اَلطَّرِيقَةِ اَلصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ
ثُمَّ لاَ تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لاَ تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لاَ تُخَالِفُوا عَنْهَا
فَإِنَّ أَهْلَ اَلْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اَللَّهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ
ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِيعَ اَلْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِيفَهَا
وَ اِجْعَلُوا اَللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ اَلرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اَللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ
وَ اَللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَهُ
وَ إِنَّ لِسَانَ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ
وَ إِنَّ قَلْبَ اَلْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ
لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلاَمٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ
وَ إِنَّ اَلْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لاَ يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ
وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله لاَ يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ
وَ لاَ يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ
فَمَنِ اِسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ اَلرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ اَلْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اَللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ
تحريم البدع
وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ اَلْعَامَ مَا اِسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ
وَ يُحَرِّمُ اَلْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ اَلنَّاسُ لاَ يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ لَكِنَّ اَلْحَلاَلَ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ وَ اَلْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ
فَقَدْ جَرَّبْتُمُ اَلْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ ضُرِبَتِ اَلْأَمْثَالُ لَكُمْ
وَ دُعِيتُمْ إِلَى اَلْأَمْرِ اَلْوَاضِحِ فَلاَ يَصَمُّ عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَصَمُّ وَ لاَ يَعْمَى عَنْ ذَلِكَ إِلاَّ أَعْمَى
وَ مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ اَللَّهُ بِالْبَلاَءِ وَ اَلتَّجَارِبِ لَمْ يَنْتَفِعْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْعِظَةِ وَ أَتَاهُ اَلتَّقْصِيرُ مِنْ أَمَامِهِ حَتَّى يَعْرِفَ مَا أَنْكَرَ وَ يُنْكِرَ مَا عَرَفَ
وَ إِنَّمَا اَلنَّاسُ رَجُلاَنِ مُتَّبِعٌ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ بُرْهَانُ سُنَّةٍ وَ لاَ ضِيَاءُ حُجَّةٍ
القرآن وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا اَلْقُرْآنِ
فَإِنَّهُ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِينُ وَ سَبَبُهُ اَلْأَمِينُ وَ فِيهِ رَبِيعُ اَلْقَلْبِ وَ يَنَابِيعُ اَلْعِلْمِ
وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلاَءٌ غَيْرُهُ
مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ اَلْمُتَذَكِّرُونَ وَ بَقِيَ اَلنَّاسُونَ أَوِ اَلْمُتَنَاسُونَ
فَإِذَا رَأَيْتُمْ خَيْراً فَأَعِينُوا عَلَيْهِ وَ إِذَا رَأَيْتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ
فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله كَانَ يَقُولُ يَا اِبْنَ آدَمَ اِعْمَلِ اَلْخَيْرَ وَ دَعِ اَلشَّرَّ فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ
انواع الظلم أَلاَ وَ إِنَّ اَلظُّلْمَ ثَلاَثَةٌ فَظُلْمٌ لاَ يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لاَ يُتْرَكُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لاَ يُطْلَبُ
فَأَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ اَلْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ اَلْهَنَاتِ
وَ أَمَّا اَلظُّلْمُ اَلَّذِي لاَ يُتْرَكُ فَظُلْمُ اَلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً
اَلْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لاَ ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ
فَإِيَّاكُمْ وَ اَلتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اَللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ اَلْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ اَلْبَاطِلِ
وَ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لاَ مِمَّنْ بَقِيَ
لزوم الطاعة يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ اَلنَّاسِ
وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اِشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ
وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ
مفاتیح الجنان : اعمال مخصوصه شب و روز ماه رمضان
اعمال شب هفدهم ماه رمضان
شب بسیار مبارکی است، در آن شب سپاه رسول خدا با کافران قریش در منطقه بدر روبرو شدند و فردای آن جنگ بدر رخ داد و خدا سپاه آن حضرت را بر مشرکین پیروز کرد و آن پیروزی از بزرگ ترین فتوحات اسلام بود، به همین خاطر علما فرموده اند: صدقه در چنین روزی، همراه شکرگزاری به درگاه حق، بسیار مستحب است و همچنین در شبش غسل و عبادت فضیلت بسیار دارد.
نویسنده گوید: روایات بسیار وارد شده که رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) در شب بدر به یارانش فرمود: امشب کیست که برود برای ما از چاه آب بیاورد؟ یاران سکوت کرده و هیچ یک اقدام به این کار نکرد!
امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای پی گیری آب مشکی برداشت و بیرون رفت؛ آن شب، شبی سرد بود و باد تندی می وزید و تاریکی همه جا را فرا گرفته بود. به چاه آب رسید، چاهی بود بسیار عمیق و تاریک و حضرت دَلوی نیافت تا از چاه آب بردارد به ناچار وارد چاه شد و مشک را پر کرده بیرون آمد و به جانب اردوی اسلام حرکت کرد.
ناگاه باد سختی وزید که آن حضرت از سختی آن نشست تا برطرف شد، سپس برخاست و به حرکتش ادامه داد که ناگهان باد سخت دیگری مانند باد اول وزیدن گرفت، آن حضرت دوباره نشست تا آن باد هم آرام گرفت، چون برخاست و به سوی سپاه اسلام حرکت کرد، باز بادی به همان صورت وزید، آن حضرت نشست و پس از فرو نشستن باد، خود را به پیامبر اسلام رساند، حضرت فرمود: یا ابا الحسن چرا دیر آمدی؟
عرض کرد: سه مرتبه بادی وزیدن گرفت که بسیار سخت بود و مرا تکان داد و دیر آمدنم به خاطر معطل شدن برای فرونشستن بادها بود. پیامبر فرمود: یا علی آیا دانستی آن ها چه بودند؟ عرض کرد: ندانستم، فرمود:
بار نخست جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار دوم میکاییل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و پس از آن اسرافیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و آنان برای یاری دادن به ما نازل شدند.
فقیر گوید: قول آن کسی که گفته در یک شب برای امیرالمؤمنین سه هزار و سه محسنات و فضیلت بوده، اشاره به همین شب است و سید حِمیری در مدح آن حضرت در قصیده خود به این معنا اشاره کرده:
أُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلائِهِ
وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ
به خدا و نعمت هایش سوگند می خورم
و شخص در برابر آنچه گفت مسئول است
إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ
عَلَی الْتُّقَی وَ الْبِرِّ مَجْبُولٌ
بدرستی که علی بن ابیطالب
وجودش بر تقوا و نیکی سرشته شده است
کانَ إِذَا الْحَرْبُ مَرَتْهَا الْقَنَا
وَ أَحْجَمَتْ عَنْهَا الْبَهَالِیلُ
چنین بود، وقتی برق نیزه ها تنور جنگ را میافروخت
و پهلوانان از عرصه فرار می کردند
یمْشِی إِلَی الْقِرْنِ وَ فِی کفِّهِ
أَبْیضُ مَاضِی الْحَدِّ مَصْقُولٌ
به سوی حریف می شتافت و در دستش بود
شمشیر بران تیز صیقلی شده
مَشْی الْعَفَرْنَا بَینَ أَشْبَالِهِ
أَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغِیلُ
مانند راه رفتن شیر غران در میان بچه هایش
که آن ها را از بیشه برای شکار به میدان آورده
ذَاک الَّذِی سَلَّمَ فِی لَیلَةٍ
عَلَیهِ مِیکالٌ وَ جِبْرِیلٌ
علی همان است که در شبی بر او
میکاییل و جبرییل سلام کرد
مِیکالُ فِی أَلْفٍ وَ جِبْرِیلُ فِی
أَلْفٍ وَ یتْلُوهُمْ سَرَافِیلُ
میکاییل همراه هزار فرشته و جبرییل
با هزار فرشته و به دنبالشان اسرافیل
لَیلَةَ بَدْرٍ مَدَدا أُنْزِلُوا
کأَنَّهُمْ طَیرٌ أَبَابِیلُ
در شب بدر برای یاری رساندن نازل شدند
گویا آنان مرغان ابابیل بودند
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال مسجد کوفه
عمل ستون سوم مسجد کوفه (مقام امام زین العابدین (ع))
آنگاه به جانب «دکه زین العابدین»(علیه السلام) حرکت کن و آن در کنار «ستون سوم» است، از سوی متصّل به باب کنده.
نویسنده گوید: این مقام از طرف قبله برابر با دکه باب امیرمؤمنان و از طرف غرب مقابل با باب کنده بوده که مسدود شده است و گفته شده که شایسته است نماز به اندازه پنج زراع دورتر از ستون خوانده شود، زیرا دکه در آن محل بوده است.
به هر حال در آنجا دو رکعت نماز به «حمد» و هر سوره ای که خواهی بخوان و پس از سلام و «تسبیح حضرت زهرا» بگو:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، اللّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی قَدْ کثُرَتْ وَلَمْ یبْقَ لَها إِلّا رَجاءُ عَفْوِک، وَقَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمانِ إِلَیک، فَأَنَا أَسْأَلُک اللّهُمَّ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ، وَأَطْلُبُ مِنْک مَا لَاأَسْتَحِقُّهُ. اللّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوبِی وَلَمْ تَظْلِمْنِی شَیئاً، وَ إِنْ تَغْفِرْ لِی فَخَیرُ راحِمٍ أَنْتَ یا سَیدِی. اللّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَأَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ، وَأَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ، وَأَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ، وَأَنَا الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ. اللّهُمَّ فَإِنِّی أَسْأَلُک یا کنْزَ الضُّعَفَاءِ، یا عَظِیمَ الرَّجَاءِ، یا مُنْقِذَ الْغَرْقَی، یا مُنْجِی الْهَلْکی، یا مُمِیتَ الْأَحْیاءِ، یا مُحْیی الْمَوْتی، أَنْتَ اللّهُ الَّذِی لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَک شُعاعُ الشَّمْسِ، وَنُورُ الْقَمَرِ، وَظُلْمَةُ اللَّیلِ، وَضَوْءُ النَّهارِ، وَخَفَقانُ الطَّیرِ؛
فَأَسْأَلُک اللّهُمَّ یا عَظِیمُ بِحَقِّک یا کرِیمُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصَّادِقِینَ، وَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الصَّادِقِینَ عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی عَلِی، وَبِحَقِّ عَلِی عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی فاطِمَةَ، وَبِحَقِّ فاطِمَةَ عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی الْحَسَنِ، وَبِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَیک، وَبِحَقِّک عَلَی الْحُسَینِ، وَبِحَقِّ الْحُسَینِ عَلَیک، فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعامِک عَلَیهِمْ، وَبِالشَّأْنِ الَّذِی لَک عِنْدَهُمْ، وَبِالشَّأْنِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَک، صَلِّ یا رَبِّ عَلَیهِمْ صَلاةً دائِمَةً مُنْتَهی رِضاک، وَاغْفِرْ لِی بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتِی بَینِی وَبَینَک، وَأَتْمِمْ نِعْمَتَک عَلَی کما أَتْمَمْتَها عَلی آبائِی مِنْ قَبْلُ یا کهیعص. اللّهُمَّ کما صَلَّیتَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَجِبْ لِی دُعَائِی فِیمَا سَأَلْتُک.
پس به سجده برو و طرف راست صورت را بر زمین بگذار و بگو:
یا سَیدِی یا سَیدِی یا سَیدِی، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لِی وَاغْفِرْ لِی.
و این کلمات را با فروتنی و گریه بسیار بگو، آنگاه طرف چپ صورت را بر زمین بگذار و باز این کلمات را بگو، پس دعا کن به آنچه که خواهی.
نویسنده گوید: بر پایه بعضی مجموعه های غیر معتبر، مشهوری بین مردم آن است که در این مقام بجا می آورند عملی را که امام صادق(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود آموخت، ولی این عمل مقید به این مقام نیست؛ و کیفیت آن این است که از آن حضرت نقل شده که به بعضی از اصحاب خود فرمودند: آیا بامداد دنبال حاجتی نمی روی که به مسجد بزرگ کوفه گذر کنی؟ عرض کرد چرا؛ فرمود: در آن مسجد چهار رکعت نماز بخوان و بگو:
إِلهِی إِنْ کنْتُ قَدْ عَصَیتُک فَإِنِّی قَدْ أَطَعْتُک فِی أَحَبِّ الْأَشْیاءِ إِلَیک لَمْ أَتَّخِذْ لَک وَلَداً وَلَمْ أَدْعُ لَک شَرِیکاً، وَقَدْ عَصَیتُک فِی أَشْیاءَ کثِیرَةٍ عَلَی غَیرِ وَجْهِ الْمُکابَرَةِ لَک، وَلَا الاسْتِکبارِ عَنْ عِبادَتِک، وَلَا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیتِک، وَلَا الْخُرُوجِ عَنِ الْعُبُودِیةِ لَک، وَلَکنِ اتَّبَعْتُ هَوای وَأَزَلَّنِی الشَّیطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَالْبَیانِ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوبِی غَیرَ ظالِمٍ أَنْتَ لِی، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی وَتَرْحَمْنِی فَبِجُودِک وَکرَمِک یا کرِیمُ.
و همچنین می گویی:
غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ، غَدَوْتُ بِغَیرِ حَوْلٍ مِنِّی وَلَا قُوَّةٍ، وَلَکنْ بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ، یا رَبِّ أَسْأَلُک بَرَکةَ هذَا الْبَیتِ وَبَرَکةَ أَهْلِهِ، وَأَسْأَلُک أَنْ تَرْزُقَنِی رِزْقاً حَلالاً طَیباً تَسُوقُهُ إِلَی بِحَوْ لِک وَقُوَّتِک وَأَنَا خائِضٌ فِی عَافِیتِک.
شیخ شهید و محمّد بن مشهدی این عمل را برای صحن مسجد پس از عمل ستون چهارم ذکر کرده اند: در دو رکعت اول «حمد» و «توحید» و در دو رکعت دیگر «حمد» و «اِنّا اَنزَلناهُ» و پس از سلام، «تسبیح حضرت زهرا» را بگو.
در حدیث معتبر از ابوحمزه ثمالی روایت شده: که روزی در مسجد کوفه نشسته بودم، ناگاه دیدم شخصی از درِ کِنده وارد شد، از همه کس خوش روتر و خوشبوتر و پاکیزه جامه تر عمامه به سر بسته و پیراهن و بالاپوش گشاد آستین پوشیده و یک جفت کفش عربی در پای مبارکش بود؛ کفش را از پا درآورد و نزد ستون هفتم ایستاد و دست ها را تا برابر گوش بالا برد و تکبیری گفت که تمام موهای من از حیرت و شگفتی آن راست ایستاد؛
پس چهار رکعت نماز خواند و رکوع و سجودش را نیکو انجام داد، سپس این دعا را خواند: «إِلهِی إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ» دعا را ادامه داد تا رسید به «یا کَرِیمُ»؛ در اینجا به سجده رفت و مکرّر «یا کَرِیمُ» گفت به اندازه ای که یک نفس را پر کند.
آنگاه در سجده اش گفت: «یا مَنْ یَقْدِرُ عَلی حَوائِجِ السّائِلِینَ» و دعا را ادامه داد تا «هفتاد مرتبه» «یا سَیِّدِی» که در «اعمال ستون هفتم» ذکر شد، چون سر از سجده برداشت و من به دقّت نگاه کردم، دیدم حضرت زین العابدین(علیه السلام) است؛ دست های مبارکش را بوسیدم و پرسیدم برای چه اینجا آمدید؟ فرمود: برای آنچه دیدی یعنی نماز در مسجد کوفه.
در روایتی که در «پانوشت زیارت هفتم» نقل کردم این مطلب هم بود که ابوحمزه را با خود به زیارت امیرمؤمنان برد.
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال مسجد کوفه
نماز حاجت در مقام نوح (ع) در مسجد کوفه
و آن چنان است که چهار رکعت نماز می خوانی، پس از سلام و «تسبیح حضرت زهرا» بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک یا مَنْ لا تَرَاهُ الْعُیونُ، وَ لا تُحِیطُ بِهِ الظُّنُونُ، وَ لا یصِفُهُ الْوَاصِفُونَ، وَ لا تُغَیرُهُ الْحَوَادِثُ، وَ لا تُفْنِیهِ الدُّهُورُ، تَعْلَمُ مَثَاقِیلَ الْجِبَالِ، وَ مَکاییلَ الْبِحَارِ وَ وَرَقَ الْأَشْجَارِ، وَ رَمْلَ الْقِفَارِ، وَ مَا أَضَاءَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ، وَ أَظْلَمَ عَلَیهِ اللَّیلُ، وَ وَضَحَ عَلَیهِ النَّهَارُ، وَ لا تُوَارِی مِنْک سَمَاءٌ سَمَاءً، وَ لا أَرْضٌ أَرْضاً، وَ لا جَبَلٌ مَا فِی أَصْلِهِ، وَ لا بَحْرٌ مَا فِی قَعْرِهِ، أَسْأَلُک أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ خَیرَ أَمْرِی آخِرَهُ، وَ خَیرَ أَعْمَالِی خَوَاتِیمَهَا، وَ خَیرَ أَیامِی یوْمَ أَلْقَاک، إِنَّک عَلَی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ؛
اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ کادَنِی فَکدْهُ، وَ مَنْ بَغَانِی بِهَلَکةٍ فَأَهْلِکهُ، وَ اکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِمَّنْ دَخَلَ هَمُّهُ عَلَی؛ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِی فِی دِرْعِک الْحَصِینَةِ، وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِک الْوَاقِی؛ یا مَنْ یکفِی مِنْ کلِّ شَی ءٍ وَ لا یکفِی مِنْهُ شَیءٌ، اکفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، وَ صَدِّقْ قَوْلِی وَ فِعْلِی؛ یا شَفِیقُ یا رَفِیقُ، فَرِّجْ عَنِّی الْمَضِیقَ، وَ لا تُحَمِّلْنِی مَا لا أُطِیقُ؛ اللَّهُمَّ احْرُسْنِی بِعَینِک الَّتِی لا تَنَامُ، وَ ارْحَمْنِی بِقُدْرَتِک عَلَی؛ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یا عَلِی یا عَظِیمُ، أَنْتَ عَالِمٌ بِحَاجَتِی وَ عَلَی قَضَائِهَا قَدِیرٌ، وَ هِی لَدَیک یسِیرٌ، وَ أَنَا إِلَیک فَقِیرٌ، فَمُنَّ بِهَا عَلَی یا کرِیمُ؛ إِنَّک عَلَی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ.
سپس به سجده می روی و می گویی:
إِلَهِی قَدْ عَلِمْتَ حَوَائِجِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِهَا، وَ قَدْ أَحْصَیتَ ذُنُوبِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا، یا کرِیمُ.
سپس طرف راست صورت خود را بر زمین بگذار و بگو:
إِنْ کنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ، فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ، افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ؛ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
سپس طرف چپ صورت خود را بر زمین بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنْ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک فَلْیحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِک؛ یا کرِیمُ.
پس پیشانی را بر زمین بگذار و بگو:
ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ، وَ اسْتَکانَ وَ اعْتَرَفَ.
این دعاها تا «وَ اغْفِرْهَا یَا کَرِیمُ» همان دعایی است که در کتاب «مزار قدیم» در اعمال صحن مسجد سَهْله در مقام امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شده.
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
ایهام
ایهام در لغت به معنای در شک و گمان افکندن است اما در اصطلاح علم بدیع، آوردن واژه ای است با حداقل دو معنی مناسب کلام که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن باشد و معمولاً مقصود شاعر معنی دور آن است و گاهی نیز هر دو معنی مورد نظر می باشد.

نکته 1: ایهام نوعی بازی با ذهن است به گونه ای که ذهن را بر سر دوراهی قرار می دهد.
نکته 2: انتخاب یکی از دو معنی ایهام در یک لحظه بر ذهن دشوار است و این امر باعث لذت بیشتر خواننده می شود.
نکته 3: شرط شناخت ایهام در آن است که خواننده معانی مختلف یک واژه را بداند.

مثال:
حکایت لـب شیرین کلام فرهاد است
شکنج طره ی لیلی مقام مجنون است

توضیح: واژه «شیرین» دو معنی دارد: 1- خوشمزه و گوارا؛ 2- نام معشوقه فرهاد