عبارات مورد جستجو در ۸۷۵۷ گوهر پیدا شد:
امامی هروی : مقطعات
شمارهٔ ۱۱
ایاز بهر تفاخر مخدرات سپهر
همیشه در حرم حرمت تو کرده سجود
سبب وجود بو دار نه چرخ وارون کار
نیافریدی خود واجب الوجود، وجود
در تو مقصد گیتی است ز آنکه باز نگشت
ز آستانه او هیچ خلق بی مقصود
زمانه دست بیکبارگی ز بخل بشست
چو دید پای سخای تو در خزائن جود
اگر چنانچه بپرسی ز چرخ آیینه گون
که زنگ حادثه ز آیینه رخت که زود
بخاکپای تو کز نه فلک جواب آید
که صدر مسند اقبال، فخر دین داود
زهی ز جاه تو قاصر ضمیر هر مخلوق
خهی ز جود تو خرم روان هر موجود
مقدمست سخای تو بر صدای سئوال
منزهست کمال تو ز انتقام حسود
ز خاک درگه و تعظیم آستانه تو
بنزد عالم و جاهل، بر خواص ور نود
که ملک و ملت و دیوان و صدر مسند را
محل و رونق و تعظیم و قدر و جاه فزود
مدام تا نشود دور آسمان باطل
مقیم تا نبود گردش زمین معهود
ترا سعود قرین باد و کردگار معین
ترا زمانه رهی باد و عاقبت محمود
امامی هروی : اشعار دیگر
شمارهٔ ۱۷
زهی نوک کلک تو بحر معانی
زهی لفظ عذب تو عقد لالی
ز عفد لآلیت جان را مفرح
ز بحر معانیت دین را معالی
سپهر جلال تو ز اندیشه بر تر
حدود کمال تو زندیشه خالی
کمال تو از ذروه ی لا مکانی
جلال تو از عالم لایزالی
و گر بگذرد در ضمیر تو ملکی
حوادث شود منقطع زان حوالی
روان خرد عاجز آمد ز مدحت
که بس بی نظیری و بس بی همالی
ترا عمر بادا که خورشید گردون
کند پیش خورشید رویت هلالی
ترا حکم بادا که عقد تو زیبد
که در صحن دولت کند کو توالی
دگر تا شود پیش اهل تناسخ
جهان از دواوین اشعار خالی
بر اوراق دیوان گیتی مبادا
بجز مدحت عز دین بوالمعالی
امامی هروی : اشعار دیگر
شمارهٔ ۱۸
ای غایت اندیشه ی دانش سخنت را
می بوسم و می دارم چون دیده گرامی
شاید که ببندد کمر از لطف سخنهات
آب سخن جان سخنگو بغلامی
تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست
معلوم شد این حریف دلم را بتمامی
ختمست سخن بر تو و یارای سخن نیست
در دور تو کسرا که تو سلطان کلامی
نام تو امامی است بلی زیبدت این نام
بر لفظ و معانی چو امیری و امامی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۸
یاری که منزّه آمد از شبه و بدل
دریاب او را به علم ذوقی و عمل
کی ذات مقدسش نماید به تو روی
از فاو من والی و فی و هل و بل
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴
خواهی که به منزل برسانی ره را
در مملکت ابد ببینی شه را
بر خالص و مخلص تو طلب لازم دان
لالایی لا اله الّا الله را
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۹
چون شخص به نورِ ذکر بینا گردد
موسی صفت او به طور سینا گردد
عیسی زبان در قدم و دم باشد
در گنبد نیلگون مینا گردد
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۳۱
از ذکر شود خانهٔ فکرت معمور
وز ذکر شود دیو و شیاطین زتو دور
گر تو نفسی به ذکر حق بنشینی
بیزار شوی ز خویش و ز جنّت و حور
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۳۸
پای آبله و دست تهی، سینه کباب
جان پر غم و دل پر آتش و دیده پرآب
سر پرهوس و صبر نه و عمر خراب
یا رب تو به فضل خویش ما را دریاب
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۵۰
یا رب تو نگه دار دلم را از غیر
تا ماند جان من مدام اندر سیر
بینایی ده به حضرت خویش مرا
خواهی تو به کعبه دار و خواهی در دیر
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۵۳
یا رب تو مرا به خلق محتاج مکن
عقلم به هوای طبع تاراج مکن
گر من دم معراج زنم این هوس است
از خاک در توَم تو بی تاج مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۵
دل پرتو لطف تست رایش بفزای
در مقعد صدق خویش جایش بنمای
شهباز سپید عالم پاک است او
این زنگلهٔ خاک زپایش بگشای
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۶
ای آنک به دوست جان دشمن بخشی
مسکینان را هزار مسکن بخشی
بر درگه تو پیر شدم گرچه بدم
شاید که مرا به پیری من بخشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۸
یا رب مددی زلطف تعیینم کن
تحصیل رضای خویش آیینم کن
داعی اجل چون طلب روح کند
توحید به وقت نزع تلقینم کن
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۱۷
ای از دو جهان به حسن و زیبایی فاش
ای از همه پنهان و به پیدایی فاش
بر حالت ما مگیر زان روی که ما
سودازدگانیم به شیدایی فاش
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۱۸
یا رب مگذارم اینچنین بی حاصل
نه دین به سلامت و نه دنیا حاصل
بنمای رهی کزو میسّر گردد
بی منّت دعوی همه معنی حاصل
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۲۷
خاصیت قرآن تو ندانی شاید
خوانی و معانیش ندانی شاید
قرآن ز برای بندگی شاید بود
تو از پی جامگیش خوانی شاید
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۳۰ - نعت النبوة
صدری که چو بدر کرد عالم انور
بگذشت وی از نُه فلک و هفت اختر
زین عالم شش جهت برآمد برتر
از فضل خدا تاج لعمرک بر سر
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۳۴ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله
ای گوهر فضل و علم و دریای علوم
از رای تو شد دُرج دو گوهر منظوم
در هفت فلک ندید و در هشت بهشت
نُه چرخ چو تو پیشرو ده معصوم
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۶۰ - الرّضا و التّسلیم
گر یار جفا کند پسندیدهٔ ماست
خاک قدمش چو دیده در دیدهٔ ماست
هر جور و جفا که می کند آن نه ازوست
آن نیز هم از طالع شوریدهٔ ماست
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴۰ - الخوف
ای دل طمع وصل به بیهوده مدار
کز دوست جز او نیست کسی برخوردار
هر کس زکمال او [ورا] نیست خبر
او در پس پرده مانده ما در پندار