عبارات مورد جستجو در ۸۴۵۶ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۰
من زنده و کس بر آستانت گذرد
یا مرغ به گرد سر کویت بپرد
خار گورم شکسته در چشم کسی
کو از پس مرگ من به رویت نگرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۰
قدت، قدم ز بار محنت خم کرد
چشمت چشمم چو چشمه‌ها پر نم کرد
خالت حالم چو روز من تیره نمود
زلفت کارم چو تار خود در هم کرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۹
هوشم نه موافقان و خویشان بردند
این کج کلهان مو پریشان بردند
گویند چرا تو دل بدیشان دادی
والله که من ندادم ایشان بردند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۵
در چنگ غم تو دل سرودی نکند
پیش تو فغان و ناله سودی نکند
نالیم به ناله‌ای که آگه نشوی
سوزیم به آتشی که دودی نکند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۷
زان ناله که در بستر غم دوشم بود
غمهای جهان جمله فراموشم بود
یاران همه درد من شنیدند ولی
یاری که درو کرد اثر گوشم بود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۰
بخشای بر آنکه جز تو یارش نبود
جز خوردن اندوه تو کارش نبود
در عشق تو حالتیش باشد که دمی
هم با تو و هم بی تو قرارش نبود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۶
هر کو ز در عمر درآید برود
چیزیش به جز غم نگشاید برود
از سر سخن کسی نشانی ندهد
ژاژی دو سه هر کسی بخاید برود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۷
عاشق که غم جان خرابش نرود
تا جان بود از جان تب و تابش نرود
خاصیت سیماب بود عاشق را
تا کشته نگردد اضطرابش نرود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۲
ار کشتن من دو چشم مستت خواهد
شک نیست که طبع بت پرستت خواهد
ترسنده از آنم که اگر بر دستت
من کشته شوم که عذر دستت خواهد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۶
گفتم: چشمم، گفت: براهش میدار
گفتم: جگرم، گفت: پر آهش میدار
گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم: غم تو، گفت: نگاهش میدار
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۶
در خدمت تو چو صرف شد عمر دراز
گفتم که مگر با تو شوم محرم راز
کی دانستم که بعد چندین تک و تاز
در تو نرسم وز دو جهان مانم باز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۷
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل زبهار عمر ما را غم و بس
از قافلهٔ بهار نامد آواز
تا لاله به باغ سر نگون ساخت جرس
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۸
دارم دلکی غمین بیامرز و مپرس
صد واقعه در کمین بیامرز و مپرس
شرمنده شوم اگر بپرسی عملم
یا اکرم‌اکرمین بیامرز و مپرس
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۸
آتش به دو دست خویش بر خرمن خویش
چون خود زده‌ام چه نالم از دشمن خویش
کس دشمن من نیست منم دشمن خویش
ای وای من و دست من و دامن خویش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱۴
حک کردنی است آنچه بنگاشته‌ام
افگندنی است آنچه برداشته‌ام
باطل بودست آنچه پنداشته‌ام
حاصل که به هرزه عمر بگذاشته‌ام
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱۸
دیریست که تیر فقر را آماجم
بر طارم افلاک فلاکت تاجم
یک شمه ز مفلسی خود برگویم
چندانکه خدا غنیست من محتاجم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۲
عمری به هوس باد هوی پیمودم
در هر کاری خون جگر پالودم
در هر چه زدم دست زغم فرسودم
دست از همه باز داشتم آسودم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۵۸
بی‌مهری آن بهانه‌جو می‌دانم
بی درد و ستم عادت او می‌دانم
جز جور و جفا عادت آن بدخو نی
من شیوهٔ یار خود نکو می‌دانم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸۹
شمعم که همه نهان فرو می‌گریم
می‌خندم و هر زمان فرو می‌گریم
چون هیچ کس از گریه من آگه نیست
خوش خوش بمیان جان فرو می‌گریم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹۳
ببرید ز من نگار هم خانگیم
بدرید به تن لباس فرزانگیم
مجنون به نصیحت دلم آمده‌است
بنگر به کجا رسیده دیوانگیم