عبارات مورد جستجو در ۱۳۲۳ گوهر پیدا شد:
میرداماد : اشعار عربی
شمارهٔ ۹ - : الهی و کم کنت فی نعمه لک
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۵۴
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۸۳
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
صفی علیشاه : متفرقات
شمارهٔ ۳۳
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۱۷ - الاعراف
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۴ - الانانیت
انانیت بود آن شیء که هر شیی
اضافت میتواند یافت بروی
چنانکه میدهی برخویش نسبت
هر آن چیزی که آید پیش فکرت
تن و جان ملک و مال و خانه و زن
به خود نسبت دهی کاین باشد از من
ندانی هیچ کاین من کیست در تو
چه باشد وصف و نامش چیست در تو
لطیفه ذوالمن است آن تا که دانی
کسی جز تست اندر تو نهانی
گذاری گر انانیت به او باز
بدون ما و من باشی سر افراز
خود این گنجیست مالامال گوهر
نگردد جز فقیر از وی توانگر
انانیت نهادن کار خواهد
بر آید ز آنکه او را یار خواهد
اضافت میتواند یافت بروی
چنانکه میدهی برخویش نسبت
هر آن چیزی که آید پیش فکرت
تن و جان ملک و مال و خانه و زن
به خود نسبت دهی کاین باشد از من
ندانی هیچ کاین من کیست در تو
چه باشد وصف و نامش چیست در تو
لطیفه ذوالمن است آن تا که دانی
کسی جز تست اندر تو نهانی
گذاری گر انانیت به او باز
بدون ما و من باشی سر افراز
خود این گنجیست مالامال گوهر
نگردد جز فقیر از وی توانگر
انانیت نهادن کار خواهد
بر آید ز آنکه او را یار خواهد
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۲ - الباطل
ز باطل گر بپرسی جز عدم نیست
عدم را هیچ وصفی در قلم نیست
همه حق است و حق عین وجود است
جز او نبود که در غیب و شهود است
عدم باشد جز او یعنی که باطل
ز باطل هیچ بودی نیست حاصل
ز چشم دل یکی بنگر در اشیاء
که بینی نیست جز حق هیچ پیدا
همه حقند و پیدا باطلی نیست
به جز موج اندرین یم ساحلی نیست
شئوناتی که میبینی حبابند
حباب چه نکو بین جمله آبند
تو پنداری که این و آن وجودند
جز او نبود وجود اینها نمودند
نکوتر بین نباشد هم نمودی
به جز یک حق واحد نیست بودی
به باطل پس عدم کردیم اطلاق
که آنرا جز عدم خود نیست مصداق
عدم را هیچ وصفی در قلم نیست
همه حق است و حق عین وجود است
جز او نبود که در غیب و شهود است
عدم باشد جز او یعنی که باطل
ز باطل هیچ بودی نیست حاصل
ز چشم دل یکی بنگر در اشیاء
که بینی نیست جز حق هیچ پیدا
همه حقند و پیدا باطلی نیست
به جز موج اندرین یم ساحلی نیست
شئوناتی که میبینی حبابند
حباب چه نکو بین جمله آبند
تو پنداری که این و آن وجودند
جز او نبود وجود اینها نمودند
نکوتر بین نباشد هم نمودی
به جز یک حق واحد نیست بودی
به باطل پس عدم کردیم اطلاق
که آنرا جز عدم خود نیست مصداق
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۵ - البرق
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۴۵ - بیتالعزه
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۴۷ - التانیس
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۴۹ - التجلی الشهودی
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۵۸ - الجلاء
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۶۲ - الجمع
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۶۹ - جهتاالضیق والسعه
جهت باشد یکی ضیق وسعت باز
بود تنزیه ذات اول جهت باز
که دور از عقل و فهم و اشتهار است
خود آن از وحدت ذات اعتبارست
بسوی غیر با او اتساعی
نباشد نزد عقل و اطلاعی
در این وحدت تعقل لایلیق است
حقیقیه است و از هر فرض ضیق است
از آن گویند او را غیر ذاتش
بنشناسد کسی از ممکناتش
دوم کو را سعت باشد مناسب
ظهور اوست در کل مراتب
ز اسماء و صفات او اعتبار است
ظهورش در مظاهر آشکار است
بود تنزیه ذات اول جهت باز
که دور از عقل و فهم و اشتهار است
خود آن از وحدت ذات اعتبارست
بسوی غیر با او اتساعی
نباشد نزد عقل و اطلاعی
در این وحدت تعقل لایلیق است
حقیقیه است و از هر فرض ضیق است
از آن گویند او را غیر ذاتش
بنشناسد کسی از ممکناتش
دوم کو را سعت باشد مناسب
ظهور اوست در کل مراتب
ز اسماء و صفات او اعتبار است
ظهورش در مظاهر آشکار است