عبارات مورد جستجو در ۹۶۷۱ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۶
ای صاف که می شور و چنین می‌گردی
بنشین و مگرد اگر چنین می‌گردی
...
تو بر قدم باز پسین می‌گردی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۱
ای گل تو ز لطف گلستان می‌خندی
یا از دم عشق بلبلان می‌خندی
یا در رخ معشوق نهان می‌خندی
چیزیت بدو ماند از آن می‌خندی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۵
ای ماه برآمدی و تابان گشتی
گرد فلک خویش خرامان گشتی
چون دانستی برابر جان گشتی
ناگاه فروشدی پنهان گشتی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۸
ای نرگس بی‌چشم و دهن حیرانی
در روی عروسان چمن حیرانی
نی در غلطم تو با عروسان چمن
ز اندیشهٔ پوشیدهٔ من حیرانی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۵
امروز بیا که سخت آراسته‌ای
گوئی ز میان حسن برخاسته‌ای
بر چرخ برآی ماه را گوش بمال
در باغ درآ که سرو پیراسته‌ای
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۴
ای خورشیدی که چهره افروخته‌ای
از پرتو آن کمال آموخته‌ای
از جملهٔ اختران که افروخته‌ای
تو بیشتری که بیشتر سوخته‌ای
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۳
با من ترش است روی یار قدری
شیرین‌تر از این ترش ندیدم شکری
بیزار شود شکر ز شیرینی خویش
گر زان شکر ترش بیابد خبری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۵
با یار به گلزار شدم رهگذری
بر گل نظری فکندم از بی‌خبری
دلدار به من گفت که شرمت بادا
رخسار من اینجا و تو بر گل نگری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۹۹
بر ظلمت شب خیمهٔ مهتاب زدی
می‌خفت خرد بر رخ او آب زدی
دادی همه را به وعده خواب خرگوشی
وز تیغ فراق گردن خواب زدی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۰۳
بوئی ز تو و گل معطر نی نی
با دیدنت آفتاب و اختر نی نی
گوئی که شب است سوی روزن بنگر
گر تو بروی شب است دیگر نی نی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۲
چون نیشکر است این نیت ای نائی
شیرین نشود خسرو ما گر نائی
هر صبحدم آدم که هر صبحدمی
از عالم پیر بردمد برنائی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۵۶
در خاک اگر رفت تن بیجانی
جان بر فلک افرازد و شاذروانی
در خاک بنفشه‌ای بپایید و برست
چون برندهد سرو چنان بستانی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۹
دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی
می‌گفت ترانه‌ای کنار جوئی
کز لعل و زمرد و زر و زیره توان
برساخت گلی ولی ندارد بوئی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸۳
دی مست بدی دلا و چست و سفری
امروز چه خورده‌ای که از دی بتری
رقصان شده سر سبز مثال شجری
یا حاجب خورشید بسان سحری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۹۲
سرسبزتر از تو من ندیدم شجری
پرنورتر از تو من ندیدم قمری
شبخیزتر از تو من ندیدم سحری
پرذوق‌تر از تو من ندیدم شکری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۲
عالم سبز است و هر طرف بستانی
از عکس جمال گل‌رخی خندانی
هر سو گهریست مشتعل از کانی
هر سو جانیست متصل با جانی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۳
عاینت حمامة تحاکی حالی
تبکی و تصیح فوق غصن عالی
او ناله همی‌کرد و منش می‌گفتم
می‌نال بر این پرده که خوش می‌نالی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷
عید آمد و هرکس قدری مقداری
آراسته خود را ز پی دیداری
ما را چو توئی عید بکن تیماری
ای خلعت گل فکنده بر هر خاری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۳
گر بگریزی چو آهوان بگریزی
ور بستیزی چون آهنان بستیزی
زان شاخ گلی که ما درآویخته‌ایم
ای مرغک زیرک به دو پا آویزی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۳۷
گفتم که چونی مها خوشی محزونی
گفتا مه را کسی نپرسد چونی
چون باشد طلعت مه گردونی
تابان و لطیف و خوبی و موزونی