عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۱
در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی
در روح سیر کن، که جهان در جهان شوی
در خاکدان دهر ممان، ای اسیر خاک
آن به بود که طایر عرش آشیان شوی
پنجاه ساله طاعت خود را قضا کنی
گر یک نفس مجاور دیر مغان شوی
در پیروی نفس و هوی بیش ازین مرو
از عشق وا ممان، که زیان در زیان شوی
عشقست نوبهار و خزان در فسرد گیست
ترسم که نو بهار ندیده خزان شوی
دارالامان عاشق عشقست بی خلاف
اندر امان شوی، چو بدار الامان شوی
باز آی از هوی و هوسها، که عاقبت
باز سپید صفه صدر جنان شوی
پیری و ناتوانی و ضعفست، قاسمی
باشد مگر بدولت وصلش جوان شوی
در روح سیر کن، که جهان در جهان شوی
در خاکدان دهر ممان، ای اسیر خاک
آن به بود که طایر عرش آشیان شوی
پنجاه ساله طاعت خود را قضا کنی
گر یک نفس مجاور دیر مغان شوی
در پیروی نفس و هوی بیش ازین مرو
از عشق وا ممان، که زیان در زیان شوی
عشقست نوبهار و خزان در فسرد گیست
ترسم که نو بهار ندیده خزان شوی
دارالامان عاشق عشقست بی خلاف
اندر امان شوی، چو بدار الامان شوی
باز آی از هوی و هوسها، که عاقبت
باز سپید صفه صدر جنان شوی
پیری و ناتوانی و ضعفست، قاسمی
باشد مگر بدولت وصلش جوان شوی
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۳
اگر در طاعتی، گر در گناهی
اگر چون که گران ور برگ کاهی
سبک را و گران را رو بحقست
نباشد ملک یزدان را تناهی
بغیر از دوست در عالم کسی نیست
که هم او آمرست و اوست ناهی
چه در کان و چه در شان، جمله حقست
الهی گو، الهی گو، الهی!
ترا «احببت ان اعرف » تمامست
چرا در فکر مال و فکر جاهی؟
بجز حق را مدان در هر دو عالم
اگر مرد رهی، گر مرد راهی
چو شاهی از گدایی یافت قاسم
گدایی میکند در پادشاهی
اگر چون که گران ور برگ کاهی
سبک را و گران را رو بحقست
نباشد ملک یزدان را تناهی
بغیر از دوست در عالم کسی نیست
که هم او آمرست و اوست ناهی
چه در کان و چه در شان، جمله حقست
الهی گو، الهی گو، الهی!
ترا «احببت ان اعرف » تمامست
چرا در فکر مال و فکر جاهی؟
بجز حق را مدان در هر دو عالم
اگر مرد رهی، گر مرد راهی
چو شاهی از گدایی یافت قاسم
گدایی میکند در پادشاهی
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۴
درویش، که حرف او بصورت پنجست
هریک بمثابه ای که بیش از پیشست
دالست دلیل آنکه با درد بساز
گر بر تن تو هر سو مو صد نیشست
را، روی و ریا مکن، که این روی و ریا
رسوایی بیگانه و رنج خویشست
و اوست وداع غیر مولی کردن
وین کار چنین کار یکی بی خوشست
یا، یک دل و یک رنگ شو اندر ره عشق
یکتا نشود، هر آنکه او با خویشست
شین، آنکه کند شکر و شکایت نکند
وندر پی خصم خویش نیک اندیشست
آنرا که چنین پنج خصایل دادند
دریاب و درو گریز کو درویشست
هریک بمثابه ای که بیش از پیشست
دالست دلیل آنکه با درد بساز
گر بر تن تو هر سو مو صد نیشست
را، روی و ریا مکن، که این روی و ریا
رسوایی بیگانه و رنج خویشست
و اوست وداع غیر مولی کردن
وین کار چنین کار یکی بی خوشست
یا، یک دل و یک رنگ شو اندر ره عشق
یکتا نشود، هر آنکه او با خویشست
شین، آنکه کند شکر و شکایت نکند
وندر پی خصم خویش نیک اندیشست
آنرا که چنین پنج خصایل دادند
دریاب و درو گریز کو درویشست
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۶
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۹
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۱۴
مرا گفتی که : قول پیر تسلیم
بگو : تا خود چسان دیدی بمعیار؟
هزارش رحمت حق بر روان باد
که نهج قول او در طور ابرار
چو حلواییست نیکو، چرب و شیرین
ولی جان پدر، زنهار! زنهار!
ترا گر قوت همت ضعیفست
تناول کن، ولیکن زان بمقدار
که گر زان لقمه ناگه هیضه گردی
چو گندیدی بگندانی همه دار
دلت پر کینه گردد، دیده پر عیب
مشایخ را کنی سر جمله انکار
جهان را سربسر کافر شماری
نماند وقف آزرمت بیک بار
زبد نفسی کنی آزار و گویی
که: نهی منکر دین هست آزار
اگرچه قول مولانا شنیدی
سخن های بزرگان در نظر دار
شکر تنها مخور، با گل در آمیز
که در ترکیب باشد نفع بسیار
تویی بیمار دل و ین خستگی را
نه یک دارو، که صد داروست در کار
ز نادانی بیک دارو مکن حصر
برون شو از تعصب، کینه بگذار
بمخبر و اصل آمد جان مردان
تو سر پوشیده ماندی قید اخبار
اگر مردی مشو قانع بتقلید
چو مردان دامن مردی بدست آر
که گر صد علم داری، دل نداری
هزارت شرک سر بستست در بار
ز قاسم گوش دار این پند ومنشین
ببادت بیش ازین در کوی ادبار
بجوی وحدت آ، تا باز بینی
کز آنجا منبسط گشتست انهار
دویی بگذار و در یک جلد کن جمع
همه اقوال مولانا و عطار
بگو : تا خود چسان دیدی بمعیار؟
هزارش رحمت حق بر روان باد
که نهج قول او در طور ابرار
چو حلواییست نیکو، چرب و شیرین
ولی جان پدر، زنهار! زنهار!
ترا گر قوت همت ضعیفست
تناول کن، ولیکن زان بمقدار
که گر زان لقمه ناگه هیضه گردی
چو گندیدی بگندانی همه دار
دلت پر کینه گردد، دیده پر عیب
مشایخ را کنی سر جمله انکار
جهان را سربسر کافر شماری
نماند وقف آزرمت بیک بار
زبد نفسی کنی آزار و گویی
که: نهی منکر دین هست آزار
اگرچه قول مولانا شنیدی
سخن های بزرگان در نظر دار
شکر تنها مخور، با گل در آمیز
که در ترکیب باشد نفع بسیار
تویی بیمار دل و ین خستگی را
نه یک دارو، که صد داروست در کار
ز نادانی بیک دارو مکن حصر
برون شو از تعصب، کینه بگذار
بمخبر و اصل آمد جان مردان
تو سر پوشیده ماندی قید اخبار
اگر مردی مشو قانع بتقلید
چو مردان دامن مردی بدست آر
که گر صد علم داری، دل نداری
هزارت شرک سر بستست در بار
ز قاسم گوش دار این پند ومنشین
ببادت بیش ازین در کوی ادبار
بجوی وحدت آ، تا باز بینی
کز آنجا منبسط گشتست انهار
دویی بگذار و در یک جلد کن جمع
همه اقوال مولانا و عطار
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۱۵
خداوند داننده دستگیر
رؤف و رحیم و قدیم و قدیر
ز انوار قدسش دل قاسمی
مقدس جنابست و عرفان سریر
بفضل خدا فارغ از مال و سال
که بی مال میرست و بی سال پیر
مشایخ برفتند، از ایشان نماند
سوای کهن قصه ای دلپذیر
مرید سوادی، از آن کرده ای
دلت را بزندان سودا اسیر
بیا پیش ما، قصه نو شنو
که نتوانی از مرده شد مستنیر
رؤف و رحیم و قدیم و قدیر
ز انوار قدسش دل قاسمی
مقدس جنابست و عرفان سریر
بفضل خدا فارغ از مال و سال
که بی مال میرست و بی سال پیر
مشایخ برفتند، از ایشان نماند
سوای کهن قصه ای دلپذیر
مرید سوادی، از آن کرده ای
دلت را بزندان سودا اسیر
بیا پیش ما، قصه نو شنو
که نتوانی از مرده شد مستنیر
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۱۸
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر بدوام
نا تمامان جهان را بکند کار تمام
صورت معرفة الله بود صمت ولیک
در سهر معرفة نفس کند بر تو سلام
جوع باشد سبب معرفت سلطانی
دانش دینی از عزلت گردد بنظام
اصل این جمله کمالات بخرم شد نیست
صدر صاحب دل کامل صفت بحر آشام
والی دین نبی کاشف اسرار رسل
محیی جان و جهان ماحی آثار ظلام
قاضی مسند تحقیق، امام الثقلین
عارف کعبه مقصود مراد اسلام
نا تمامان جهان را بکند کار تمام
صورت معرفة الله بود صمت ولیک
در سهر معرفة نفس کند بر تو سلام
جوع باشد سبب معرفت سلطانی
دانش دینی از عزلت گردد بنظام
اصل این جمله کمالات بخرم شد نیست
صدر صاحب دل کامل صفت بحر آشام
والی دین نبی کاشف اسرار رسل
محیی جان و جهان ماحی آثار ظلام
قاضی مسند تحقیق، امام الثقلین
عارف کعبه مقصود مراد اسلام
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۲۱
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۲۳
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۲۵
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۲۶
قاسم انوار : مقطعات
شمارهٔ ۲۹
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۵
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۲۲
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
قاسم انوار : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
قاسم انوار : مثنویات
شمارهٔ ۵