وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
گفتار درآوردن خادمان شیرین فرهاد را در نزد آن ماه جبین و دلربایی آن نازنین از فرهاد
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در ستایش معرفت و مقام عشق
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در گفتگوی شیرین با فرهاد و تعریف کوه بیستون و مأمور نمودن فرهاد به کندن کوه بیستون
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در جواب گفتگوی شیرین و قبول نمودن فرهاد کندن کوه بیستون را به جهت عمارت
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در صفت مرغزاری که شیرین در آنجا آسایش نموده و گفتگوی او با دایه در ستایش حسن خویش
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در پند دادن دایه به شیرین و دلداری از نازنین گوید
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در افزونی محبت فرهاد و شور عشق او در فراق شیرین
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در اظهار نمودن شیرین محبت خویش را به آن غمین مهجور
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در حکایت گفتگوی آن بی‌خبر از مقامات عشق با مجنون و جواب دادن مجنون
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانی‌ست
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
پاسخ دادن شیرین فرهاد را
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
پاسخ دادن شیرین پرستاران را
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
در بیان مصاحبت شیرین با فرهاد در آن شب
وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق
رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۴