عطار نیشابوری : بخش شانزدهم
(۵) حکایت آن جوان که زن صاحب جمال خواست و بمرد
عطار نیشابوری : بخش هجدهم
(۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام
عطار نیشابوری : بخش هجدهم
(۱۱) حکایت مجنون و لیلی
عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۳) حکایت مرد صوفی که بر زبیده عاشق شد
عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۷) حکایت یوسف با زلیخا علیه السلام
عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۱۱) حکایت سلطان محمود و ایاز
عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۱۲) حکایت مجنون و لیلی
عطار نیشابوری : بخش بیست و یکم
جواب پدر
عطار نیشابوری : بخش بیست و دوم
(۸) سؤال کردن سائل از مجنون
عطار نیشابوری : بخش پایانی
(۱۲) حکایت رندی که ازدکانی چیزی می‬خواست
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
گفتاراندر زادن ویس از مادر
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
آمدن شاه موبد به گوراب به جهت ویس
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
رفتن دایه دیگر به پیش ویس و حال گفتن
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
رسیدن پیگ رامین به مروشاهجان و آگاه شدن ویس ازان
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
بیمار شدن ویس از فراق رامین
فخرالدین اسعد گرگانی : ویس و رامین
نامهء چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل