تو هم بنویس! مجموعه خودت رو بساز! افزودن مجموعه جدید
تصویر اثر

روزها در گذر هستند. جنگ ها در جریان هستند. انسان ها کشته می شوند. رنج می کشند.

زمین مهربان و آسمان بخشنده، همیشه به یک حال نیستند. گاه دگرگون می شوند و خشم می گیرند. نسیمی که طوفان می شود. نم نمی که سیل می شود و لرزی که ویران می کند.

قدرت های بزرگ در پی منافع خود هستند. و مردم در پی زندگانی یا زنده مانی خویش. در تسخیر آنچه چرخش روزگار برای این عصر تدارک دیده است. جز آه و ناله ای و گاه فریادی و گاه لقمه نانی، یاری نیست.

نزدیک تر بیاییم. عزیزی از دست می رود. چند روزی، مراسمی هست و پیامی. نوحه ای هست و دعایی. در نسخه های جدیدتر سوت و کف و آوازی. و در پایان تنهایی و تنهایی.

یادتان هست اخوان می گفت: “زمستان است…”

هر چه فکر می کنم می بینم بدون خدا نمی شود. باید باشد. درست همینجا کنار ما. شریعتی هم همین طور فکر می کرد: “اگر تنهاترین تنها شوم، هنوز خدا هست”


«س.م.ط.بالا»

این نوشته را بشنوید

این نوشته را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط نوشته با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.