نخل یا خرما ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
نخل یا خرما

نامش رطب یا خرما
شیرین مانند حلوا
محصول تابستان است
جایش در نخلستان است
یک هسته در میانش
در قرآن نخل است نامش

شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
انجیر ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
انجیر
این میوه ی بهشتی
نامش در قرآن تین است
انجیر را می گویم
خوشمزه و شیرین است
انجیر که نعمت خدا شد
یک آیه ز قرآن خدا شد
این میوه دوای درد و رنج است
ارزشش به اندازه ی گنج است

شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
مار و پونه ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
یه مار خوش خط و خال
توی لونه ش خوابیده بود
درست جلوی لونه ش
سبزه و گل روییده بود
ماره قدش دراز بود
تو خواب نازِ ناز بود
خواب گل و گیاه می دید
خواب خورشید و ماه می دید
ماره وقتی از خواب پرید
از تو لونه ش بیرون خزید
بوی گل و گیاه شنید
دمِ لونه ش گلها رو دید
میون گُلا گیاهی بود
که ماره اونو دوست نداشت
اون گیاه اسمش پونه بود
ماره پونه رو دوست نداشت
ماره از لونه در رفت
فکر می کنم سفر رفت
واسه ی فرار از پونه
در رفته بود از لونه
می گفت نمی دونم چرا
از پونه ها بدم میاد
همون گیاهی که دمِ
لونه م همیشه درمیاد
اینم یه ضرب المثله:
مار از پونه بدش میاد
پونه دمِ لونه ش در میاد
پایان
مهری طهماسبی دهکردی
شب یلدا ۲ ۱۴۰۱/۹/۳۰
شب یلدا می دونی خیلی درازه
یه شب سرده پُر از رمزه و رازه
فصل پاییز برگای درختُ ریخته
رنگ برگا چه قشنگه خیلی نازه
صحبت از فصل زمستون، برف و سرماس
خبراز شیطنتای ننه سرماس
همه امشب می شینیم قصه می گیم
قصه‌های شاد و شیرین،
بی غم و غصه می گیم
هندونه، انار و آجیل آگه باشه می‌خوریم
شعرای شاد و قشنگی واسه‌ی هم می‌خونیم
شب یلدا پُره از خاطره‌هاس
شب قصه‌های شیرین واسه‌ی ما بچه‌هاس
شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
مار ۱۴۰۱/۹/۲۴
من یک مار درازم

خوش نقش و خوش نگارم

می خزم روی زمین

چون دست و پا ندارم

روی تنم پر از خال

پر از نقش و نگاره

نگاه کنید بچه ها

رنگای زیبا داره

خداوند توانا

این رنگارو کشیده

نقش و نگار و رنگی

به این خوبی کی دیده؟

*شاعر : مهری طهماسبی دهکردی
انگور(عنب) ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عنب یا انگور

رفتم به تاکستان
انگور را دیدم
یک خوشه ی آن را
از شاخه ای چیدم
به به چه انگوری!
بی دانه و رخشان
نامش عنب خواندم
در آیه ی قرآن
شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
انار ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
انار
این میوه ی سرخ رنگِ زیبا
این نعمت کردگارِ دانا
روی سرِ خود کلاه دارد
یک تاج شبیه شاه دارد
گویند که نام او انار است
خوشمزه و آبدار است
در متنِ کتاب پاک ِ قرآن
شد نام انارِسرخ،رمّان
شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
زمستون ۱۴۰۱/۱۰/۱
زمستون

هوا چه سرده

رسیده از راه

فصل ِزمستون

دارم می لرزم

مثل گیاه ِ

خشک ِ بیابون

باید بپوشم

کلاه و پالتو

توی خیابون

از آسمونِ

ابری می باره

برف ِ فراوون

مامان برای ِ

کلاغ و گنجشک

ریخته رو برفا

خرده های نون

دی ماه و بهمن

با ماهِ اسفند

سه ماهِ سردِ

فصل ِ زمستون

تو فصل ِ سرما

باشید همیشه

خوشحال و خندون

شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
شب یلدا ۱۴۰۱/۹/۳۰
سی ام آذره و یک شب زیبا

یه شب بلند به اسم شب یلدا



شب شب نشینی و شادی و خنده

شبی که واسه ی همه خیلی بلنده



همه ی اهل خونه خوشحال و خندون

آجیل و شیرینی و میوه فراوون



شب قصه گفتن و یاد قدیما

قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما




شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره

جای پاییز رو زمستون می گیره



ننه سرما باز دوباره برمی گرده

کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده



سوغاتی های قشنگ ننه سرما

بارون و برف و تگرگ و یخ و سرِما

شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
معلم مهربون ۱۴۰۱/۹/۲۴
هر روز توی مدرسه
سر کلاس می شینم

چهره ی مهربونِ

معلم را می بینم

گوش می کنم به حرفاش

با شوق و شور بسیار

درسارو یاد می گیرم

به لطف پروردگار

تو خاطرم می مونه

حرفای اون همیشه

مهر و محبّت اون

فراموشم نمیشه



شاعر: مهری طهماسبی دهکردی