نماز ۱۴۰۱/۷/۱۲
خورشیدخانم نشسته

رو دامن آسمون

نور طلایی رنگش

پاشیده رو شهرمون



صدا میاد گوش کنید

میگه الله اکبر

وقت نماز ظهره

اذون میگه یک نفر



منم وضو می گیرم

تا که نماز بخونم

حرف بزنم با خدا

خدای مهربونم



صدای من می رسه

به اوج آسمون ها

حالا منو می بینه

خدای خوب ودانا

شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
باغبان ۱۴۰۱/۷/۱۲
من دوست دارم باغبان باشم

در هر زمینی گل بکارم

صدها گل یاس و شقایق

آلاله سنبل بکارم

هر جا زمینی خشک و خالیست

با دست من آباد گردد

از دیدن گل های زیبا

دلهای غمگین شاد گردد



شاعر: مهری طهماسبی دهکردی
یک دانه گندم ۱۴۰۱/۷/۱۲
یک دانه گندم
افتاد برخاک
روی زمینی
مرطوب و نمناک
*
در خاک تیره
آرام خوابید
خورشید تابان
بر خاک تابید
*
یک ساقه ی سبز
از خاک رویید
بر روی دنیا
با مهر خندید
*
یک دانه کم کم
شد خوشه ای ناز
برخاک افتاد
یک دانه اش باز
*
شاعر: مهری طهماسبی دهکردی