۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸

برآنم که از روح شاهی کنم
ز دانش فراوان سپاهی کنم

در ایوان حکمت سر یری نهم
به طاق خرد بارگاهی کنم

اگر سر فرود آورد همتم
ز تاج سپهرش کلاهی کنم

ندارم بسی تکیه بر سال و ماه
از آن کار سالی به ماهی کنم

چو آیینه جانم از زنگ تن
به پرداخت حاشا که آهی کنم

غذا گر نیابم ز خر کم نیم
قناعت به آب و گاهی کنم

چگوئی بهرزه برای دو نان
ز هر سفله بهرام شاهی کنم

ندارم گناهی چنین خسته ام
مبادا اگر خود گناهی کنم

پناه کریمان مبادا بمن
اگر من بدو نان پناهی کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.