هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر عشق و ستایش معشوق را با تصاویر و تشبیهات زیبا بیان می‌کند. او از جمال و جلال معشوق سخن می‌گوید و تأثیر عشق او را بر جهان و طبیعت توصیف می‌کند. شاعر خود را عاشقی می‌داند که از وصل معشوق خشنود است و حاضر است برای این عشق هر سختی را تحمل کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۰

به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی
به نزد جلالت چه شاهی چه شنگی

جهان پر حدیث وصال تو بینم
زهی نارسیده به زلف تو چنگی

همانا به صحرا نظر کرده‌ای تو
که صحرا ز رویت گرفتست رنگی

ز عکس رخ تو به هر مرغزاری
ز دیبای چینی گشادست تنگی

شگفت آهوی تو که صید تو سازد
به هر چشم زخمی دلاور پلنگی

ز جعدت کمندی و شهری پیاده
جهانی سوار و ز چشمت خدنگی

اگر خواهی ارواح مرغان علوی
فرود آری از شاخ طوبا به سنگی

به تو کی رسد هرگز از راه گفتی
بر نار و نورت که دارد درنگی

کیم من که از نوش وصل تو گویم
نپوید پی شیر روباه لنگی

من آن عاشقم کز تو خشنود باشم
ز نوشی به زهری ز صلحی به جنگی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.