هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق، نیاز، و فداکاری سخن می‌گوید. او از عجز و نیاز خود، زیبایی و ناز معشوق، و رهایی از غم‌ها به واسطه عشق می‌گوید. همچنین، شاعر از شرمساری خود و هدیه‌ای جز عشق و فداکاری سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۶۱

به پایت حاصلم زین سر سپاری
چه باشد گر نباشد جان نثاری

میفشان دامن از صیدم خدا را
به چندین حسرت و امیدواری

فزود از حسن و استغنا و نازت
مرا عجز و نیاز و خاکساری

به عشقت رستم از غمهای بسیار
سزد گر منتم بر جان گذاری

ترا در خورد آن چندان کرامت
ندارم هدیه ای جز شرمساری

به چرخ خواجگی سایم سر فخر
که یک ره بنده خویشم شماری

چو زلف تابدارت هر شب از سر
به خود پیچم ز تاب بی قراری

به داغ لعلت از جزع در ربار
گهر ریزم چو ابر بهاری

مرا بردی ز خاطر بارک الله
مگر این بود شرط حق گزاری

بیا کز حد غمم بگذشته در هجر
اگر داری هوای غمگساری

صفایی گر ترا اعزاز باید
به عهد دوست تن در ده به خواری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.