۹۸ بار خوانده شده

بخش ۶۳

از حد گذشت قصه درد نهان ما
ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
در جواب او

از حد گذشت حالت جوع نهان ما
ترسم که ضعف فاش کند راز جان ما

می گفت قلیه با دل بریان برنج را
غافل مشو ز گریه و آه و فغان ما

سرگشته ایم در طلب گرده و عسل
باشد که محرمی بدهد این نشان ما

در سفره سماء نظر کن ببین که هست
بهتر ز شمسی فلک این قرص نان ما

چون مهرقند در دل صحن برنج بود
فهمید از آن سبب خرد خرده دان ما

چو ن مشعلی است شیشه پر کله نبات
قناد گفت از آن شده روشن دکان ما

صوفی از آن به صحن برنج است معتقد
کو مرهمی است ساخته از بهر جان ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۲
گوهر بعدی:بخش ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.