۹۴ بار خوانده شده

بخش ۶۴

عیان دید ناگه بر آن لب چو خال
مگس سیر شد از شکر ز انفعال
در جواب او

به بازار بنمود چون نان جمال
برفت از دل لوت خواران ملال

ز دستم ببینید صد پاره شد
تن مرغ بریان درین دم و بال

هریسه از آن است برهم زده
که روغن مر او را کند پایمال

شفای دل و راحت جان ماست
کباب و، الهی نبیند زوال

از آن دیده ام دوش بغرا به خواب
که ماهیچه باشد مرا در خیال

بنه خواجه از گوشت سودای خام
چو از پختگی یافت بریان کمال

چو صوفی بنوش و بنوشان کنون
تو از مال خود خواجه چندین منال
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۳
گوهر بعدی:بخش ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.