۹۶ بار خوانده شده

بخش ۶۵

دو یار همدم و یک شیشه ای ز باده صاف
اگر رسد به تو این آرزو زهی الطاف
در جواب او

دلا چو می زنی این دم ز لوت خوردن لاف
رسید دعوت سلطان درآی خوش به مصاف

برنج رزد چو صاحب کرم نهد پیشم
اگر به قند مشرف بود زهی الطاف

خوش آن زمان که بود دیگ بورق اندر جوش
گشاده دست کرم از جوانب و اطراف

برای سیر شدن بی دریغ می خواهم
کشیده دعوت عامی زقاف تا با قاف

کسی که نان و عسل خورد و قلیه دو پیاز
ز آب صاف بگو پیش آن عزیز اوصاف

مرا چو وعده به عیدست گرده و حلوا
بیا بیار مکن ای عزیز وعده خلاف

رسید دعوت مالاکلام هان صوفی
قدم به معرکه درنه درین زمان لا خاف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۴
گوهر بعدی:بخش ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.