هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد فراق می‌نالد و از یار خود شکایت می‌کند. او اظهار می‌دارد که هیچ طبیبی مانند معشوق نمی‌تواند دردش را درمان کند و آرزوی فداکاری در راه معشوق را دارد. شاعر همچنین به تنهایی و غربت عاشق اشاره می‌کند و امیدوار است که با صبر و توکل به خدا، به وصال معشوق برسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰

خسته‌ام ای یارو ندارم، طبیب
هیچ طبیبی نبودچون حبیب

آه! که بیمار غمت، عرض حال
کر دو نفر مود جوابی، طبیب

یک هوسم هست، که در پای تو
جان بدهم، کوری چشم رقیب

می‌سپرم راه هوایت، به سر
این ادب آن نیست، که داند، ادیب

عاشق مسکین، که غریب است و زار
گر بنوازیش، نباشد غریب

طالب وصل توام، اما چه سود
سعی تو چو سلمان نباشد، نصیب

تا ز در بسته نگردد ملول
« نصر من الله و فتح قریب»
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.