هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و شور عشق است که شاعر با توصیف زیبایی معشوق و رنج‌های عشق، به وفاداری و تسلیم در برابر معشوق اشاره می‌کند. همچنین، تضاد بین کفر و ایمان، خار و گل، و عشق و رنج به‌صورت نمادین به کار رفته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و نمادها نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارند.

غزل شمارهٔ ۵۶

این چه داغی است که از عشق تو بر جان من است
وین چه دردی است که سرمایه درمان من است

زلف و رخسار تو کفر آمد و ایمان، با هم
آن چه کفری است که سرمایه ایمان من است؟

می‌دهم جان و به صد جان، ندهم یک ذره
خاک پای تو که سر چشمه حیوان من است

رسم عشاق وفا خوی بتان، بد عهدی است
این حکایت نه به عهد تو و دوران من است

بر دل پاک تو حاشا نبود، خاشاکی
خارو خاشاک جفایت، گل و ریحان من است

دل محزونم از و، یوسف جان را می‌جست
زیر لب گفت، که در چاه ز نخدان من است

گره موی تو بندی است که بر پای دل است
برقع روی تو، باری است که بر جان من است

شیخ می‌گویدم از دست مده سلمان دل
دل من شیخ برانی که به فرمان من است

دل من پیرو عشق است و من اندر پی دل
عشق، سلطان دل و دل شده سلطان من است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.