هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید. او حال درونی خود را پر از اندوه و اشتیاق توصیف می‌کند و از تأثیر عمیق معشوق بر روح و روانش سخن می‌گوید. استفاده از استعاره‌هایی مانند «به خون نوشته‌ام»، «دود درونم» و «اسیر آن لیلی» نشان‌دهنده شدت عشق و رنج اوست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق، اندوه و عشق نافرجام ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۷

فراق روی تو از شرح و بسط، بیرون است
زما مپرس، که حال درون دل، چون است

به خون نوشته‌ام، این نامه را که خواهی خواند
اگر چه دود درونم، نشسته در خون است

نکرد آتش شوق درون قلم ظاهر
مگر ز شوق قلم دود رفته بیرون است

نمی‌کنم سخن اشتیاق، کان تقدیر
ز طرف حرف و زحد عبارت، افزون است

بیا و قصه حالم بخوان، که بر رخ من
نوشته دیده، به خطی، چو در مکنون است

خیال روی تو دارم، مقام در چشمم
سرشک چشمم، از آن رو مقیم گلگون است

دل مقید سلمان، اسیر آن لیلی است
که در سلاسل زلفش، هزار مجنون است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.