هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از سوز و گداز عشق، فراق و دردهای دل سخن میگوید. شاعر از عشق و سوز درونی خود مینالد، از آیینهای که هر بار تصویر دیگری نشان میدهد و از دودی که از سینهاش برمیخیزد. او از نامهای میگوید که با خون نوشته شده و از بوی خوش نسیم خاک کوی معشوق. در پایان، اشاره میکند که عشق، سلمان را قلندر کرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سوزش درونی و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۹۱
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
سینهام پر آتش است و دم نمییارم زدن
زانکه گر لب میگشایم دود سر بر میکند
در فراقش مینویسم نامهای وز دست من
خامه خون میگرید و خط خاک بر سر میکند
شرح سودای دل ریشم، سواد نامه را
چون سواد چشم من هر دم به خون تر میکند
بوی انفاس نسیم خاک کویت میدهد
زان روایتها که باد روح پرور میکند
گر غم عشقت مجرد ساخت سلمان را چه شد؟
کوی عشق است اینکه سلمان را قلندر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
سینهام پر آتش است و دم نمییارم زدن
زانکه گر لب میگشایم دود سر بر میکند
در فراقش مینویسم نامهای وز دست من
خامه خون میگرید و خط خاک بر سر میکند
شرح سودای دل ریشم، سواد نامه را
چون سواد چشم من هر دم به خون تر میکند
بوی انفاس نسیم خاک کویت میدهد
زان روایتها که باد روح پرور میکند
گر غم عشقت مجرد ساخت سلمان را چه شد؟
کوی عشق است اینکه سلمان را قلندر میکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.