هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر درد و نیاز عاشق به معشوق (خدا یا انسان) است. شاعر از زاری و بی‌قراری عاشقان می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. او از بی‌زاری و ترس از طرد شدن می‌گوید و امیدوار است که با کمک معشوق، مشکلاتش حل شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۵۴

به نیازی که با خدا داری
که دلم بیش ازین نیازاری

من نیاز آرم ار تو ناز آری
من نیاز آرم ار تو ناز آری

دل من برده‌ای ز دست مده
چه شود گر دلی به دست آری

ای ز زاری عاشقان بیزار
عاشقان چون کنند بی‌زاری

زارم از بی زری و می‌ترسم
که کشد بی زری به بیزاری

چاره کار من زرست چو نیست
زاریی می‌کنم به ناچاری

بخت خود را به خواب می‌بینم
کاشکی دیدمی به بیداری

من افتاده بر توانم خواست
از سر جان اگر کنی یاری

ما نیاریم کرد در تو نظر
نظری کن به ما اگر یاری

بوی زلفت اگر مدد ندهد
برنخیزد صبا ز بیماری

بار دل بس نبود سلمان را
عشق در می‌خورد به سر، باری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.