هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و هجران سخن می‌گوید. او از آتش عشق در جان عالم، بی‌قراری و پریشانی خود، و تأثیر معشوق بر جهان اطراف می‌سراید. همچنین، شاعر از معشوق می‌خواهد تا غم را از دلش بزداید و اسرار نهان را آشکار کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.

غزل شماره ۱۸۳

ای آتش هوای تو در جان عالمی
در عهد تو ندیده کسی عیش خرمی

از حال من مپرس که دارم دلی ز هجر
چون زلف بیقرار پریشان و درهمی

عالم بهم زنی تو بیک چشم همزدن
لعل تو جان دهد چو مسیحا بیکدمی

گشتم جدا ز خاک دری کز هوای او
دارم دل پر آتشی و چشم پرنمی

دوشیزگان سبزه بصحرا برون شدند
آخر برون خرام و برون کن ز دل غمی

تا نکته ز سر میانت بیان کند
اسرار کو بکورودازبهر محرمی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.