هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و ارادت خود به معشوق (که می‌تواند معشوق زمینی یا الهی باشد) سخن می‌گوید. او از جود و کرم معشوق، خشم و عطوفت او، و تأثیراتش بر جهان و دشمنان می‌سراید. شاعر همچنین از فقر و نیاز خود می‌گوید و تنها امیدش را به بخشش و انعام معشوق می‌داند. در پایان، او از وحدانیت و یگانگی معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و ادبی پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۸۱ - و له ایضاً

ای به گه جود چو گل تازه رو
داده کفت آرزوی آرزو

ز آتش خشم تو آب آمده
بر لب شمشیر تو جان عدو

صبح اگر دم بخلافت زند
بشکندش پای نفس در گلو

یاسمن از دست گل خلق تو
خورده قفابر سر هر چارسو

کرده بر اعدای تو اقبال پشت
برده زدرگاه تو چرخ آبرو

پردۀ هرکس که بدرّیده فقر
سوزن انعام تو کردش رفو

هرکه نیلاورد درت را نماز
کرد بخون جگر خود وضو

با کف در یار تو هر دم زرشک
ابر زند بر رخ دریا تفو

ای ز منی مهر تو مارا مدام
خانۀ دل پر طرب و های و هو

من که دعاگوی توام روز و شب
کرده درین خدمت از جان غلو

گرچه مرا هست بخروار فضل
نیست زدانگانه مرا یک تسو

گاه برهنه قدمم همچو سرو
گاه برهنه ست سرم چون کدو

طاق و رواقم زیکی طاق بود
خود بجهان طاق نبودست دو

دوچو دوهم لفظ خراسانیست
عفو کن این لحن که هستی عفو

درید غصبست و تلف گشتنش
هست معلّق بیکی تارمو

بشنو و بر طاق منه این سخن
تا نکنم تاج سر از خاک کو

جز که ز انعام تو اکنون مرا
وجه دگر طاق در افاق کو؟
ما حال من کان له واحد
غیّب عنه ذلک الواحد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰ - وله ایضاً
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.