هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت یک پسر جوان سخن می‌گوید و او را به عناصر طبیعت مانند سرو و کمان تشبیه می‌کند. شاعر همچنین از عشق و فتنه‌هایی که ممکن است به دلیل این جذابیت ایجاد شود، سخن می‌گوید و در نهایت اعلام می‌کند که حاضر است برای این عشق فداکاری کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق و فتنه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر دیده می‌شود.

غزل ۴۵

خوش می‌رود این پسر که برخاست
سرویست چنین که می‌رود راست

ابروش کمان قتل عاشق
گیسوش کمند عقل داناست

بالای چنین اگر در اسلام
گویند که هست زیر و بالاست

ای آتش خرمن عزیزان
بنشین که هزار فتنه برخاست

بی جرم بکش که بنده مملوک
بی شرع ببر که خانه یغماست

دردت بکشم که درد داروست
خارت بخورم که خار خرماست

انگشت نمای خلق بودن
زشت است ولیک با تو زیباست

باید که سلامت تو باشد
سهل است ملامتی که بر ماست

جان در قدم تو ریخت سعدی
وین منزلت از خدای می‌خواست

خواهی که دگر حیات یابد
یک بار بگو که کشتهٔ ماست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۴
گوهر بعدی:غزل ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.