هوش مصنوعی: این متن از سعدی، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر ارزش دوستی و وفاداری است. در این اشعار، سعدی تأکید می‌کند که هر چه از دوست دریافت شود، ارزشمند و شکربرانگیز است، اما از دشمن حتی اگر هدیه‌ای دریافت شود، مانند تبر است. او همچنین به اهمیت وفاداری و فداکاری در دوستی اشاره می‌کند و بیان می‌کند که حتی در برابر خطرات، دوست باید همچون سپر برای دوستش باشد. سعدی در این اشعار به عشق و وفاداری به دوست و همچنین به خطرات و سختی‌هایی که ممکن است در این راه وجود داشته باشد، اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و خطرات دوستی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل ۲۵۷

از دست دوست هر چه ستانی شکر بود
وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود

دشمن گر آستین گل افشاندت به روی
از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود

گر خاک پای دوست خداوند شوق را
در دیدگان کشند جلای بصر بود

شرط وفاست آن که چو شمشیر برکشد
یار عزیز جان عزیزش سپر بود

یا رب هلاک من مکن الا به دست دوست
تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود

گر جان دهی و گر سر بیچارگی نهی
در پای دوست هر چه کنی مختصر بود

ما سر نهاده‌ایم تو دانی و تیغ و تاج
تیغی که ماهروی زند تاج سر بود

مشتاق را که سر برود در وفای یار
آن روز روز دولت و روز ظفر بود

ما ترک جان از اول این کار گفته‌ایم
آن را که جان عزیز بود در خطر بود

آن کز بلا بترسد و از قتل غم خورد
او عاقلست و شیوه مجنون دگر بود

با نیم پختگان نتوان گفت سوز عشق
خام از عذاب سوختگان بی‌خبر بود

جانا دل شکسته سعدی نگاه دار
دانی که آه سوختگان را اثر بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۵۶
گوهر بعدی:غزل ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.