هوش مصنوعی: این متن به بیان مفاهیم عمیق عشق و عاشقی می‌پردازد و تفاوت بین عشق واقعی و عشق سطحی را شرح می‌دهد. همچنین، به موضوعاتی مانند رنج‌های عشق، فداکاری عاشق، و ناشناخته ماندن عشق واقعی در نظر دیگران اشاره می‌کند. در پایان، شاعر از دردها و شوق‌های خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که این فریادها بی‌دلیل نیستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج‌های عشق و فداکاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

غزل ۲۸۹

آن نه عشق است که از دل به دهان می‌آید
وان نه عاشق که ز معشوق به جان می‌آید

گو برو در پس زانوی سلامت بنشین
آن که از دست ملامت به فغان می‌آید

کشتی هر که در این ورطه خونخوار افتاد
نشنیدیم که دیگر به کران می‌آید

یا مسافر که در این بادیه سرگردان شد
دیگر از وی خبر و نام و نشان می‌آید

چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز
باز بر هم منه ار تیر و سنان می‌آید

عاشق آن است که بی خویشتن از ذوق سماع
پیش شمشیر بلا رقص‌کنان می‌آید

حاش لله که من از تیر بگردانم روی
گر بدانم که از آن دست و کمان می‌آید

کشته بینند و مقاتل نشناسند که کیست
کاین خدنگ از نظر خلق نهان می‌آید

اندرون با تو چنان انس گرفته‌ست مرا
که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید

شرط عشق است که از دوست شکایت نکنند
لیکن از شوق حکایت به زبان می‌آید

سعدیا این همه فریاد تو بی دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن می‌آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۸۸
گوهر بعدی:غزل ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.