هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و درد دوری از معشوق را بیان می‌کند. او از شکستن عهد و بی‌وفایی گل (معشوق) گلایه می‌کند و خود را اسیر عشق و نیازمند تحمل و تذلل می‌داند. شاعر همچنین به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره کرده و تأکید می‌کند که عشق واقعی پایدارتر از بازی‌های عاشقانه‌ی سطحی است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۴۶

مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل

خبر برید به بلبل که عهد می‌شکند گل
تو نیز اگر بتوانی ببند بار تحول

اما اخالص ودی الم اراعک جهدی
فکیف تنقض عهدی و فیم تهجرنی قل

اگر چه مالک رقی و پادشاه به حقی
همت حلال نباشد ز خون بنده تغافل

من المبلغ عنی الی معذب قلبی
اذا جرحت فؤادی بسیف لحظک فاقتل

تو آن کمند نداری که من خلاص بیابم
اسیر ماندم و درمان تحمل است و تذلل

لاو ضحن بسری و لو تهتک ستری
اذالاحبه ترضی دع اللوائم تعذل

وفا و عهد مودت میان اهل ارادت
نه چون بقای شکوفه‌ست و عشقبازی بلبل

تمیل بین یدینا و لا تمیل الینا
لقد شددت علینا الام تعقد فاحلل

مرا که چشم ارادت به روی و موی تو باشد
دلیل صدق نباشد نظر به لاله و سنبل

فتات شعرک مسک ان اتخذت عبیرا
و حشو ثوبک ورد و طیب فیک قرنفل

تو خود تأمل سعدی نمی‌کنی که ببینی
که هیچ بار ندیدت که سیر شد ز تأمل
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۴۵
گوهر بعدی:غزل ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.