هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از دوری و فراق معشوق رنج می‌برد و در این مدت، تنها امید به وصال اوست که او را زنده نگه می‌دارد. شاعر از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد اما همچنان به عهد خود وفادار است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند فراق، وفاداری و شکایت از بی‌وفایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل ۳۷۹

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم

نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند
که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم

بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه خار مغیلان بودم

زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم

به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم

تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم

سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۷۸
گوهر بعدی:غزل ۳۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.