هوش مصنوعی: این متن به بیان عشق و تسلیم در برابر آن می‌پردازد. شاعر از ناتوانی خود در برابر قدرت عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در برابر عشق، تنها راه تسلیم و سپر انداختن است. او همچنین به مفهوم عشق به عنوان یک مذهب و سنت عشاق اشاره می‌کند و از دشواری‌ها و رنج‌های عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۴۵۶

ما نتوانیم و عشق پنجه درانداختن
قوت او می‌کند بر سر ما تاختن

گر دهیم ره به خویش یا نگذاری به پیش
هر دو به دستت در است کشتن و بنواختن

گر تو به شمشیر و تیر حمله بیاری رواست
چاره ما هیچ نیست جز سپر انداختن

کشتی در آب را از دو برون حال نیست
یا همه سود ای حکیم یا همه درباختن

مذهب اگر عاشقیست سنت عشاق چیست
دل که نظرگاه اوست از همه پرداختن

پایه خورشید نیست پیش تو افروختن
یا قد و بالای سرو پیش تو افراختن

هر که چنین روی دید جامه چو سعدی درید
موجب دیوانگیست آفت بشناختن

یا بگدازم چو شمع یا بکشندم به صبح
چاره همین بیش نیست سوختن و ساختن

ما سپر انداختیم با تو که در جنگ دوست
زخم توان خورد و تیغ بر نتوان آختن
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۵۵
گوهر بعدی:غزل ۴۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.